“برای لحظه ای بی اختیار نگاهش روی گل های قالی ثابت می ماند و فکرش به گذشته ها می رود… روزی که پس از امضای برگه طلاق ، پایش را از دفترخانه بیرون گذاشت ، نفس عمیقی از ته دل کشید، حس پرنده ای را داشت که از قفس آزاد شده باشد، با خودش عهد بست که دیگر هیچ وقت به فکر ازدواج با هیچ مردی نیفتد.
می خواست برای همیشه مجرد بماند، مگر آدم یک اشتباه را چند بار تکرار می کند؟
دو، سه سال اول از همه مردها متنفر بود اما هرچه زمان بیشتر می گذشت ، میل به تجرد و تنهایی کم کم جایش را به خلائی دایمی می داد…
هنوز هم در نظر بسیاری از افراد جامعه ، زنان برای دستیابی به آرامش و خوشبختی حق چندانی ندارند، انتظار عموم مردم از زنان این است که در هر شرایطی بسوزند و بسازند، اما حتی لحظه ای فکر طلاق را به ذهن خود راه ندهند، چرا که به اعتقاد آنها طلاق لکه ننگی پاک نشدنی است.
کارشناسان و آسیب شناسان امور اجتماعی معتقدند برخورد و نگاه جامعه نسبت به زنان بیوه و شوهر از دست داده در کشور ما، در شان جامعه دین مدار و با ارزشهای انسانی نیست و باید مطابق با وضعیت اجتماعی این قشر از زنان ، تغییر یابد.
در نظر گرفتن راههایی برای تمکن مالی زنان بیوه ، ایجاد شرایط مطلوب برای تربیت فرزندان این زنان ، جلوگیری از بروز مشکلات روحی و روانی در این زنان و حمایت از این قشر در زمان پیری و از کارافتادگی و حتی ایجاد تسهیلاتی برای بیمه خاص اجتماعی این زنان به منظور برخورداری از خدمات و تسهیلات ویژه ، همه از جمله مواردی است که باید بیشتر توجه مسوولان را جلب کند.
برخی از زنان بیوه از برخورد نامناسب افراد جامعه با خود گله دارند و می گویند: «مردم فکر می کنند زن بیوه ، موجودی است که باید همیشه در چارچوب تنگ «سرنوشت» به او نگریست » یکی از همین زنان بیوه می گوید: «از قدیم گفته اند حتی روسری زن بیوه هم دشمن اوست ، زمانی که ??سال داشتم ، همسرم را در حادثه رانندگی از دست دادم و پس از آن ، تمام اقوام با من قطع رابطه کردند و مرا با کوله باری از مشکلات ، تنها گذاشتند.
از آن به بعد بود که در محل کارم به من پیشنهاد می کردند که ازدواج کنم ؛ آن هم ازدواج موقت ، اما هیچ کس به مشکلات روحی و روانی و نیازهای واقعی من به عنوان یک زن بیوه توجهی نداشت.»
متاسفانه در جامعه ما از جنبه فرهنگی و نگرشی ، زن بیوه ، آزادی زن شوهردار را ندارد، زنان بیوه در رفت و آمدهای اجتماعی راحت نیستند و نگرانند نکند برای آنها مساله ای پیش بیاید، این در حالی است که برخی از افراد جامعه نسبت به زنان بیوه ای که می خواهند ازدواج مجدد کنند، نیز دید مثبتی ندارند و به این موضوع به گونه ای متفاوت می نگرند، به طوری که مشکلات زنان بیوه ای که همسر خود را بر اثر فوت از دست داده اند، به مراتب کمتر از زنان بیوه مطلقه است و معمولا جامعه با دید بهتری به زن بیوه شوهر مرده می نگرد چرا که مردم می پندارند این دسته از زنان بیوه ، تقصیری در بیوه شدن خود نداشته اند.
ترس از آینده
زنان بیوه که از همسرانشان جدا شده اند، بیشتر برخوردهایشان احساسی است و رفتارشان حتی با نزدیکان و فرزندان کمتر حالت طبیعی دارد، زنان بیوه به دلیل مشکلات موجود نمی توانند از فرزندشان حمایت کنند و در نتیجه ارتباط کاملی با فرزندانشان ندارند و از آنجا که این فرزندان حامی و پشتیبان درستی ندارند، در معرض مسائل و آسیبهای اجتماعی قرار می گیرند.
این در حالی است که نداشتن اطمینان از زندگی آینده ، نبود امنیت شغلی ، نداشتن روحیه مناسب و اعتماد به نفس کافی ، ترسیم آینده ای نامعلوم و ناگزیر از بیان جزییات زندگی شخصی از ترس شنیدن زخم زبان و طعنه اطرافیان در نهایت به انزوا و افسردگی زنان بیوه منجر می شود.
نگرش خاص جامعه که ناشی از تعصبات فرهنگ سنتی است ، موجب شده زنانی که بر اثر فوت همسر یا طلاق ، بیوه شده اند، بخت کمتری در انتخاب مجدد همسر داشته و یا از ازدواج مجدد امتناع می ورزند.
لکه ننگ پاک نشدنی!
بسیاری از مردم بر این باورند که طلاق در جامعه ما صورت بسیار بدی دارد، از آن می ترسند و حتی از به زبان آوردن این کلمه هراس دارند به همین دلیل است که در جامعه ما، زنان ترجیح می دهند تمام مشکلات و فشارها را تحمل کنند و در هر شرایطی بسوزند و بسازند، اما طلاق نگیرند، چراکه به اعتقاد آنها طلاق یک لکه ننگ پاک نشدنی است.
هنگامی که زنی به دلایل مختلفی مجبور به طلاق می شود، ابتدا دوستان وی از او دور شده و اطرافیان مانند بیماری مسری با او رفتار می کنند، به همین دلیل بسیاری از زنان مطلقه به دلیل شرایط موجود نمی گذارند، کسی از طلاق آنها اطلاع پیدا کند تا بتوانند دست کم بدون نگاههای شماتت بار و پر از طعنه و کنایه اطرافیان ، به زندگی خود ادامه دهند.
معصومه ، زنی که تحصیلات دانشگاهی عالی و موقعیت شغلی مناسبی در اداره ای دولتی دارد، مدت ?سال است که به دلیل برخی مشکلات به طلاق و جدایی تن داده است ، می گوید: اولین اتفاق پس از جدایی در جامعه ما طردشدگی است.
حتی دوستان صمیمی مان هم از ما فاصله می گیرند. اگر متاهل باشند، نگران می شوند که مبادا دوست مطلقه شان در فکر بر هم زدن زندگی مشترک آنها و به چنگ آوردن همسر و زندگی آنها باشد و اگر مجرد باشند، هم از سوی خانواده تحت فشار قرار بگیرند که ممکن است با داشتن چنین دوستی کسی به فکر ازدواج با تو نیفتد و خواستگاران از مطرح کردن پیشنهاد ازدواجشان منصرف شوند و تمام اینها از همان اولین ماههای جدایی شروع می شود.
تنگناهای مالی
داشتن شغلی مناسب ، تحصیلات عالی ، خانواده منسجم و مستحکم پدری که پس از جدایی بتوان به آنها به عنوان حامی تکیه کرد و همچنین امکانات مالی مناسب از مجموعه عواملی هستند که زندگی پس از جدایی را برای زنان بیوه ، قابل تحمل تر می کنند، این دسته از زنان بیوه معمولا امکان زندگی بهتری پس از جدایی داشته و حتی شانس ازدواج موفق تری نیز در آینده دارند.
یاسمن ??ساله ، لیسانس حسابداری و کارمند بانک است ، او ?سال پیش به دلیل برخی مشکلات و اختلافات از همسرش جدا شد؛ اما به گفته خودش آنچه تحمل آن شرایط را برایش آسان تر کرد، همدردی و همدلی آشنایان و بخصوص حمایت های بی دریغ خانواده بویژه پدر، مادر و برادرانش بود، او می گوید: هر چند برای خانواده ام تا مدتها حقیقت طلاق، سخت و باورنکردنی بود؛ اما کم کم پذیرفتند که ادامه آن زندگی برای من چیزی جز درد و رنج همراه نداشت ، پس از مدتی که از این واقعه تلخ گذشت ، این اطرافیان و خانواده ام بودند که با گرمی و صمیمیت مرا دربرگرفتند، هر کس به سهم خود تلاش می کرد تا به هر نحو ممکن مانع از نفوذ یاس و ناامیدی در وجودم شود.
در این شرایط بود که دوباره با جدیت به کارم ادامه دادم ، خودم را با بچه های فامیل سرگرم می کردم و پدر و مادر هم مثل همیشه با نگاه مهربانشان به من می فهماندند که می توانم هنوز هم به آنها تکیه کنم ! در این شرایط بود که کم کم دید منفی ام نسبت به آدمها تغییر کرد و تصمیم گرفتم دوباره از نو شروع کنم.
اما برخلاف این دسته که متاسفانه تعدادشان نیز در جامعه محدود است ، زنانی که متعلق به لایه های زیرین جامعه هستند، پس از جدایی ، با مشکلات بسیاری مواجه می شوند، تنگناهای اقتصادی در شرایط امروز جامعه ما کمر مردان را می شکند، امروزه اداره زندگی برای خانواده هایی که مردان ، سرپرستی آن را به عهده دارند، کار آسانی نیست ، پس به طور قطع این شرایط برای زنان تنهایی که علاوه بر رنج تنهایی و بی سرپناهی ، دغدغه معاش و سیر کردن شکم فرزند یا فرزندان کوچکشان را نیز بر دوش می کشند، به مراتب دشوارتر خواهد بود.
بیشتر این زنان نمی توانند زیر این فشارها، به زندگی ادامه دهند و سختی ها و مشکلات زندگی در کوتاه ترین زمانی که بتوان تصورش را کرد، شانه های ضعیفشان را خم می کند، بنابراین در چنین شرایطی است که خواسته یا ناخواسته تن به ازدواج دوم می دهند، در واقع ازدواج بعدی این زنان ، بیشتر به دلیل شرایط غیرقابل تحمل مالی و معیشتی شان صورت می گیرد.
محبوبه نیز جزو این دسته از زنان است ، او چند ماه پس از جدایی از همسرش ، به دلیل فشارهای اقتصادی و تنگنایی که خانواده برایش ایجاد کرده بود، به ازدواج با مردی تن داد که ??سال از خودش بزرگتر بود و به قول خودش به جای پدرش بود.
او در این باره می گوید: سرنوشت برایم این طور رقم خورده بود که در انتخاب همسر اولم هیچ نقشی نداشته باشم ، من در خانواده ای پرجمعیت با ?خواهر و برادر قد و نیم قد و پدری که بازنشسته راه آهن بود، زندگی می کردم ، مادرم برای اداره زندگی مان در خانه همسایه ها کارگری می کرد.
بالاخره در ??سالگی پدرم به زور مرا به عقد پسر همسایه مان که کارهای خلاف و شر او در محل معروف بود، درآورد. دیری نگذشت که روزهای به مراتب سخت تری از آنچه در خانه پدری داشتم ، در خانه همسرم دیدم! او دست بزن داشت ، معتاد بود و خانه مان را پاتوق دوستان و مشتریان نااهلش کرده بود، هر روز و هر ساعت بدون کوچکترین بهانه ای ، مرا به باد کتک می گرفت.
اواخر هم از من می خواست که جنس مورد نیاز مشتری هایش را به محل قرار ببرم. هر بار که مخالفت می کردم ، با مشت و لگد به جانم می افتاد و سیاه و کبودم می کرد.
سالانه ??هزار زن در کشور بیوه می شوند
در حالی که بنا به اظهارنظر کارشناسان آسیبهای اجتماعی و براساس آمارهای ارائه شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور، هر سال آمار طلاق و جدایی در کشور افزایش می یابد، رئیس سابق سازمان بهزیستی از پیوستن سالانه ??هزار زن به جمع زنان مطلقه کشور خبر می دهد و می گوید: سالانه ??هزار زن در کشور با جدایی از همسر خود به جرگه زنان مطلقه می پیوندند که این آمار لزوم اقدامات پیشگیرانه و حمایت های اجتماعی از این قشر را بوضوح آشکار می سازد؛ چرا که براساس یافته ها، زنان مطلقه و بی سرپرست نیازمند، همواره نخستین قربانیان آسیبهای اجتماعی هستند.
وی تاکید می کند: البته باید به این نکته توجه داشت که اگر چه تمامی زنانی که از همسر خود جدا می شوند، نیازمند نبوده و چه بسا برخی از آنها نیز از وضعیت مالی مطلوبی برخوردار بوده و نیازی به حمایت مالی و دریافت مستمری از سوی نهادهای حمایتی ندارند، اما تمام این زنان نیازمند دریافت خدمات اجتماعی و مددکاری و مشاوره به منظور ارتقای توانمندی های خود در مواقع رویارویی با مشکلات و آسیبهای اجتماعی در جامعه امروز هستند.
کاهش سن بیوگی
دکتر ابهری ، استاد دانشگاه و آسیب شناس اجتماعی ، افزایش طلاق و کاهش دوره زندگی مشترک زوج های جوان را موجب پایین آمدن سن بیوگی در میان زنان می داند و معتقد است : کف سن بیوه شدن در جامعه امروز ما از ??تا ??سالگی بوده و زنان در هر دوره ای با مشکلات خاص خود مواجه اند که در این خصوص دولت می تواند با تدوین سیاست ها و قوانین حمایتی خاص ، برای بازسازی و توانمندسازی این زنان در زندگی پس از جدایی ، گام موثری بردارد.
همچنین برای این زنان مشاغلی به منظور تامین درآمد ایجاد کند تا حداقل عوامل اقتصادی و مشکلات مالی موجب گرایش آنها به دامان فساد و آسیبهای اجتماعی نشود و اگر قرار است ازدواجی صورت گیرد، از روی میل و رضایت قلبی باشد نه از روی اجبار که در نهایت زمینه بروز نوع دیگری از آسیبهای اجتماعی ، در آنها به وجود آید.
چه باید کرد؟
بهره مندی از مشاوره متخصصان مجرب پیش از انتخاب همسر و ارائه آموزش های لازم در طول زندگی مشترک به منظور فراگیری مهارت های زندگی بخصوص در سالهای اول زندگی مشترک از جمله راهکارهای پیشگیرانه ای است که مانع از فروپاشی زندگی زوجهای جوان می شود.
دکتر ابهری با بیان این که براساس تحقیقات بیش از ??درصد طلاق ها در ?سال اول زندگی مشترک رخ می دهد، اظهار می کند: افزایش ازدواج های نسنجیده بر پایه عشقهای ظاهری ، دوستی های خیابانی و تلفنی از یک سو و بالا رفتن آمار طلاق زوجهای جوان بخصوص در سالهای اول زندگی مشترک که از کاهش آستانه تحمل پذیری آنها و عدم ارائه آموزش های لازم به دختران و پسران جوان از سوی خانواده پدری و نهادهای آموزشی همچون مدرسه و دانشگاه ناشی می شود، همگی ضرورت استفاده از مشاوره های خانوادگی و روانی را بیش از پیش آشکار می سازد.
این آسیب شناس با تاکید بر این که باید فرهنگ مشاوره در میان خانواده های ایرانی جا بیفتد، تصریح می کند: باید این باور نادرست را که فقط دیوانه ها به مشاوره و روان شناس ها مراجعه می کنند، از ذهن ها پاک شود؛ چرا که در جامعه امروز با وجود مشکلات و فراز و نشیب های فراوانی که فراروی زندگی های مشترک تازه و نوپا قرار دارد، بهره مندی از نظر مشاوران و افراد متخصصی که در این زمینه تجربه کافی دارند، می تواند به دوام و پایداری زندگی های مشترک بخصوص در بین زوجهای جوان کمک بسیاری کند.
پوران محمدی
funpatogh . com
با رساترین وجه آن را توجیه و بیان میکند و از آنجا که اسلام دین فطرت است طبعا این امر را تجویز کرده است،
(و بلکه مقدار طبیعیش را مورد تاکید هم قرار داده).
و عمل تولید نسل و همچنین جوجهگذاری که از اهداف و مقاصد طبیعت استخود تنها عامل و سبب اصلی است که این پیوستگی
را در قالب ازدواج ریخته و آن را از اختلاطهای بیبندوبار و از صرف نزدیکی کردن در آورده تا شکل ازدواج توام با تعهد به آن بدهد
.و به همین جهت میبینیم حیواناتی که تربیت فرزندشان به عهده والدین است، زن و مرد و به عبارت دیگر نر و ماده خود را نسبتبه
یکدیگر متعهد میدانند، همانند پرندگان که ماده آنها مسؤول حضانت و پرورش تخم و تغذیه و تربیت جوجه است
و نر آنها مسؤول رساندن آب و دانه به آشیانه.
و نیز مانند حیواناتی که در مساله تولید مثل و تربیت فرزند احتیاج به لانه دارند، ماده آنها در ساختن لانه و حفظ آن نیاز به همکاری نر دارد
که اینگونه حیوانات برای امر تولید مثل روش ازدواج را انتخاب میکنند و این خود نوعی تعهد و ملازمت و اختصاص بین دو جفت نر
و ماده را ایجاب میکند و آن دو را به یکدیگر میرساند و نیز به یکدیگر متعهد میسازد و در حفظ تخم ماده و تدبیر آن و بیرون کردن جوجه از
تخم و همچنین تغذیه و تربیت جوجهها شریک میکند، و این اشتراک مساعی همچنان ادامه دارد تا مدت تربیت اولاد به پایان رسیده
و فرزند روی پای خود بایستد و از پدر و مادر جدا شود، و دوباره نر و ماده ازدواج نموده، ماده مجددا تخم بگذارد و…
پس عامل نکاح و ازدواج همانا تولید مثل و تربیت اولاد است، و مساله اطفای شهوت و یا اشتراک در اعمال زندگی چون کسب
و زراعت و جمع کردن مال و تدبیر غذا و شراب و وسایل خانه و اداره آن اموری است که از چهار چوب غرض طبیعت و
خلقتخارج است و تنها جنبه مقدمیت داشته و یا فواید دیگری غیر از غرض اصلی بر آنها مترتب میشود.
آزادیهای جنسی بر خلاف سنت طبیعت است
از این جا روشن میگردد که آزادی و بی بند و باری در اجتماع زن و مرد به اینکه هر مردی به هر زنی که خواست در آویزد
و هر زنی به هر مردی که خواست کام دهد و این دو جنس در هر زمان و هر جا که خواستند با هم جمع شوند، و عینا مانند حیوانات زبان بسته،
بدون هیچ مانع و قید و بندی نرش به مادهاش بپرد، همانطور که تمدن غرب وضع آنان را به تدریجبه همین جا کشانیده، زنا و حتی زنای با زن شوهردار متداول شده است.
و همچنین جلوگیری از طلاق و تثبیت ازدواج برای ابد بین دو نفری که توافق اخلاقی ندارند و نیز ممنوع کردن زن از اینکه همسر
مثلا دیوانهاش را ترک گفته، با مردی سالم ازدواج کند، و محکوم ساختن او که تا آخر عمر با شوهر دیوانهاش بگذارند.
و نیز لغو و بیهوده دانستن توالد و خودداری از تولید نسل و شانه خالی کردن از مسؤولیت تربیت اولاد، و نیز مساله اشتراک
در زندگی خانه را مانند ملل پیشرفته و متمدن امروز زیربنای ازدواج قرار دادن، و نیز فرستادن شیرخواران به شیر خوارگاههای عمومی
برای شیر خوردن و تربیتیافتن، همه و همه بر خلاف سنت طبیعت است و خلقتبشر به نحوی سرشته شده که با سنتهای جدید منافات دارد.
بله حیوانات زبان بسته که در تولد و تربیت، به بیش از آبستن شدن مادر و شیر دادن و تربیت کردن او یعنی با او راه برود،
و دانه بر چیدن و یا پوزه به علف زدن را به او بیاموزد، احتیاجی ندارند طبیعی است که احتیاجی به ازدواج و مصاحبت و اختصاص
نیز ندارد، مادهاش هر حیوانی که میخواهد باشد، و نر نیز هر حیوانی که میخواهد باشد، چنین جاندارانی در جفت گیری آزادی دارند،
البته این آزادی هم تا حدی است که به غرض طبیعتیعنی حفظ نسل ضرر نرساند.
مبادا خواننده عزیز خیال کند که خروج از سنتخلقت و مقتضای طبیعت اشکالی ندارد، چون نواقص آن با فکر و دیدن برطرف میشود،
و در عوض لذائذ زندگی و بهرهگیری از آن بیشتر میگردد، و برای رفع این توهم میگوئیم این توهم از بزرگترین اشتباهات است،
زیرا این بنیههای طبیعی که یکی از آنها بنیه انسانیت و ساختمان وجودی او است مرکباتی است تالیف شده از اجزائی زیاد که
باید هر جزئی در جای خاص خود و طبق شرایط مخصوصی قرار گیرد، طوری قرار گیرد که با غرض و هدفی که در خلقت
و طبیعت مرکب در نظر گرفته شده، سازگار باشد، و دخالت هر یک از اجزا در بدست آمدن آن غرض و به کمال رساندن نوع،
نظیر دخالتی است که هر جزء از معجون و داروهای مرکب دارد و شرایط و موفقیت هر جزء، نظیر شرایط و موفقیت اجزای دارو
است که باید وصفی خاص و مقداری معین و و وزن و شرایطی خاص داشته باشد، که اگر یکی از آنچه گفته شد نباشد و یا کمترین
انحرافی داشته باشد اثر و خاصیت دارو هم از بین میرود(و چه بسا در بعضی از موارد مضر هم بشود).
از باب مثال انسان موجودی است طبیعی و دارای اجزائی است که بگونهای مخصوص ترکیبیافته است و این ترکیبات طوری است
که نتیجهاش مستلزم پدید آمدن اوصافی در داخل و صفاتی در روح و افعال و اعمالی در جسمش میگردد، و بنا بر این فرض اگر بعضی
از افعال و اعمال او از آن وصف و روشی که طبیعتبرایش معین کرده منحرف شود، و خلاصه انسان روش عملی ضد طبیعت را
برای خود اتخاذ کند، قطعا در اوصاف او اثر میگذارد، و او را از راه طبیعت و مسیر خلقتبه جائی دیگر میبرد، و نتیجه این انحراف
بطلان ارتباطی است که او با کمال طبیعی خود و با هدفی که دارد، به حسب خلقت در جستجوی آن است.
و ما اگر در بلاها و مصیبتهای عمومی که امروز جهان انسانیت را فرا گرفته و اعمال و تلاشهای او را که به منظور رسیدن
به آسایش و سعادت زندگی انجام میشود بی نتیجه کرده و انسانیت را به سقوط و انهدام تهدید میکند بررسی دقیق کنیم، خواهیم دید
که مهمترین عامل در آن مصیبتها، فقدان و از بین رفتن فضیلت تقوا و جایگزینی به بی شرمی و قساوت و درندگی و حرص است،
و بزرگترین عامل آن بطلان و زوال، و این جایگزینی، همانا آزادی بی حد، و افسار گسیختگی، و نادیده گرفتن نوامیس طبیعت در
امر زوجیت و تربیت اولاد است، آری سنت اجتماع در خانه و تربیت فرزند(از روزی که فرزند به حد تمیز میرسد تا به آخر عمر)در
عصر حاضر قریحه رافت و رحمت و فضیلت عفت و حیا و تواضع را میکشد.
و اما اینکه توهم کرده بودند که ممکن است آثار شوم نامبرده از تمدن عصر حاضر را با فکر و رؤیت از بین برد، در پاسخ باید گفت:
هیهات که فکر بتواند آن آثار را از بین ببرد، زیرا فکر هم مانند سایر لوازم زندگی وسیلهای است که تکوین آن را ایجاد کرده و
طبیعت آن را وسیلهای قرار داده، برای اینکه آنچه از مسیر طبیعتخارج میشود به جایش برگرداند، نه اینکه آنچه طبیعت و خلقت انجام میدهد
باطلش سازد و با شمشیر طبیعتخود طبیعت را از پای در آورد، شمشیری که طبیعت در اختیار انسان گذاشت تا شرور را از آن دفع کند
و معلوم است که اگر”فکر”که یکی از وسایل طبیعت است در تایید شؤون فاسد طبیعتبکار برود، خود این وسیله هم همانند دیگر وسایل فاسد
و منحرف خواهد شد و لذا میبینید که انسان امروز هر چه با نیروی فکر آنچه از مفاسد را که فسادش اجتماع بشر را تهدید کرده، اصلاح میکند.
همین اصلاح خود نتیجهای تلختر و بلائی دردناکتر را به دنبال میآورد، بلائی که هم دردناکتر و هم عمومیتر است.
بدون فضائل نفسانی زندگی اجتماعی بشر از هم میپاشد
بله، چه بسا گویندهای از طرفداران این فکر بگوید که: صفات روحی که نامش را ” فضائل نفسانی” مینامند، چیزی جز بقایای دوران اساطیر
و افسانهها و توحش نیست و اصلا با زندگی انسان مترقی امروز هیچ گونه سازشی ندارد،
از باب نمونه: “عفت”، ” سخاوت”، “حیا”، “رافت”و”راستگوئی”را نام میبریم، مثلا عفت، نفس را بی جهت از
خواهشهای نفسانی باز داشتن است و سخاوت از دست دادن حاصل و دست رنج آدمی است که در راه کسب و بدست آوردنش
زحمتها و محنتهای طاقتفرسا را متحمل شده است و علاوه بر این مردم را تنپرور و گدا و بیکاره بار میآورد.همچنین شرم و
حیا ترمز بیهودهای است که نمیگذارد آدمی حقوق حقه خود را از دیگران مطالبه کند و یا آنچه در دل دارد بی پرده اظهار کند.و
رافت و دلسوزی که نقیصه بودنش احتیاج به استدلال ندارد، زیرا ناشی از ضعف قلب است، و راستگوئی نیز امروز با وضع زندگی سازگار نیست.
و همین منطق، خود از نتائج و رهآوردهای آن انحرافی است که مورد گفتار ما بود، چون این گوینده توجه نکرده به اینکه این فضائل در جامعه
بشری از واجبات ضروریهای است که اگر از اجتماع بشری رختبربندد، بشر حتی یک ساعت نیز نمیتواند به صورت جمعی زندگی کند.
اگر این خصلتها از بشر برداشته شود و هر فرد از انسان به آنچه متعلق به سایرین است تجاوز نموده، مال و عرض و حقوق آنان را پایمال کند،
و اگر احدی از افراد جامعه نسبتبه آنچه مورد حاجت جامعه استسخا و بخشش ننماید، و اگر احدی از افراد بشر در ارتکاب اعمال
زشت و پایمال کردن قوانینی که رعایتش واجب ستشرم نکند، و اگر احدی از افراد نسبتبه افراد ناتوان و بیچاره چون اطفال و
دیوانگان که در بیچارگی خود هیچ گناهی و دخالتی ندارند رافت و رحمت نکند، و اگر قرار باشد که احدی به احدی راست نگوید
و در عوض همه بهم دروغ بگویند، و همه به هم وعده دروغ بدهند، معلوم است که جامعه بشریت در همان لحظه اول متلاشی گشته و بقول معروف”سنگ روی سنگ قرار نمیگیرد”.
پس جا دارد که این گوینده حداقل این مقدار را بفهمد که این خصال نه تنها از میان بشر رختبر نبسته، بلکه تا ابد هم رختبر نمیبندد
و بشر طبعا و بدون سفارش کسی به آن تمسک جسته، تا روزی که داعیه”زندگی کردن دستجمعی”در او موجود است آن خصلتها را حفظ میکند.
تنها چیزی که در باره این خصلتها باید گفت و در باره آن سفارش و پند و اندرز کرد، این است که باید این صفات را تعدیل کرده
و از افراط و تفریط جلوگیری نمود تا در نتیجه با غرض طبیعت و خلقت در دعوت انسان به سوی سعادت زندگی موافق شود،
(که اگر تعدیل نشود و به یکی از دو طرف افراط و یا تفریط منحرف گردد، دیگر فضیلت نخواهد بود)و اگر آنچه از صفات و خصال
که امروز در جوامع مترقی فضیلت پنداشته شده، فضیلت انسانیتبود، یعنی خصالی تعدیل شده بود، دیگر این همه فساد در جوامع پدید نمیآورد
و بشر را به پرتگاه هلاکت نمیافکند بلکه بشر را در امن و راحتی و سعادت قرار میداد.
حال به بحثی که داشتیم برگشته و میگوئیم: اسلام امر ازدواج را در موضع و محل طبیعی خود قرار داده، نکاح را حلال و زنا و سفاح
را حرام کرده و علاقه همسری و زناشوئی را بر پایه تجویز جدائی(طلاق)قرار داده، یعنی طلاق و جدا شدن زن از مرد را جایز دانسته
و نیز به بیانی که خواهد آمد این علقه را بر اساسی قرار داده که تا حدودی این علاقه را اختصاصی میسازد، و از صورت هرج و مرج
در میآورد و باز اساس این علقه را یک امر شهوانی حیوانی ندانسته، بلکه آن را اساسی عقلانی یعنی مساله توالد و تربیت دانسته و رسول گرامی
در بعضی از کلماتش فرموده: “تناکحوا تناسلوا تکثروا…”(یعنی نکاح کنید و نسل پدید آورید و آمار خود را بالا ببرید).
اسلام مردان را بر زنان استیلا داده است: اگر ما در نحوه جفت گیری و رابطه بین نر و ماده حیوانات مطالعه و دقت کنیم خواهیم دید که
بین حیوانات نیز در مساله جفت گیری، مقداری و نوعی و یا به عبارت دیگر بوئی از استیلای نر بر ماده وجود دارد و کاملا احساس میکنیم
که گوئی فلان حیوان نر خود را مالک آلت تناسلی ماده، و در نتیجه مالک ماده میداند و به همین جهت است که میبینیم نرها بر سر
یک ماده با هم مشاجره میکنند، ولی مادهها بر سر یک نر به جان هم نمیافتند، (مثلا یک الاغ و یا سگ و یا گوسفند و گاو ماده وقتی میبینند
که نر به مادهای دیگر پریده، هرگز به آن ماده حملهور نمیشود، ولی نر این حیوانات وقتی ببیند که نر ماده را تعقیب میکند خشمگین میشود به آن نر حمله میکند).
و نیز میبینیم آن عملی که در انسانها نامش خواستگاری است، در حیوانها هم(که در هر نوعی به شکلی است)از ناحیه حیوان نر انجام میشود
و هیچگاه حیوان مادهای دیده نشده که از نر خود خواستگاری کرده باشد و این نیست مگر به خاطر اینکه حیوانات با درک غریزی خود،
درک میکنند که در عمل جفت گیری که با فاعل و قابلی صورت میگیرد، فاعل نر، و قابل(مفعول)ماده است و به همین جهت ماده، خود را ناگزیر از تسلیم و خضوع میداند.
و این معنا غیر از آن معنائی است که در نرها مشاهده میشود که نر مطیع در مقابل خواستههای ماده میگردد(چون گفتگوی ما تنها
در مورد عمل جفت گیری و برتری نر بر ماده است و اما در اعمال دیگرش از قبیل بر آوردن حوائج ماده و تامین لذتهای او، نر مطیع ماده است)،
و برگشت این اطاعت(نر از ماده)به مراعات جانب عشق و شهوت و بیشتر لذت بردن است، (هر حیوان نری از خریدن ناز ماده
و بر آوردن حوائج او لذت میبرد)پس ریشه این اطاعت قوه شهوت حیوان است و ریشه آن تفوق و مالکیت قوه فحولت و نری حیوان است و ربطی به هم ندارند.
و این معنا یعنی لزوم شدت و قدرتمندی برای جنس مرد و وجوب نرمی و پذیرش برای جنس زن چیزی است که اعتقاد به آن کم و
بیش در تمامی امتها یافت میشود، تا جائی که در زبانهای مختلف عالم راه یافته بطوری که هر شخص پهلوان و هر چیز تسلیم ناپذیر
را “مرد”، و هر شخص نرمخو و هر چیز تاثیر پذیر را”زن”مینامند، مثلا میگویند: شمشیر من مرد استیعنی برنده است، یا فلان گیاه نر و یا فلان مکان نر است، و…
و این امر در نوع انسان و در بین جامعههای مختلف و امتهای گوناگون فی الجمله جریان دارد، هر چند که میتوان گفت
جریانش(با کم و زیاد اختلاف)در امتها متداول است.و اما اسلام نیز این قانون فطری را در تشریع قوانینش معتبر شمرده
و فرموده: “الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض” (?) ، و با این فرمان خود، بر زنان واجب کرد
که درخواست مرد را برای همخوابی اجابت نموده و خود را در اختیار او قرار دهند.
بدون تردید زوج های جوان باید با دیدی بازو و آشنایی کامل از استعدادها و خصوصیات اخلاقی و فرهنگی یکدیگر، زندگی مشترک خود را آغاز کنند تا در فراز و نشیب زندگی، با همراهی و همدلی مشکلات را پشت سر بگذارند، در اسلام نیز همسطح بودن زن و شوهر مورد تاکید قرار گرفته است اما نکته اصلی در این است که آیا ارتباط و دوستی قبل ازدواج به وسیله آشنایی های خیابانی و تلفنی و یابه واسطه اینترنت – که متاسفانه امروز در برخی محافل تروجی و تبلیغ می شود – میتواند شناخت کامل را تامین کند و جوانان را به سوی کانونی سرشار از عشق و تفاهم و ایثار سوق دهد یا خیر؟
درآغاز باید به این نکته توجه کرد که چه شناختی تفاهم و درک متقابل را به همراه خواهد داشت و یکرنگی و یکدلی لازم را در زندگی به وجود خواهد آورد.
واضح است زمانی شناخت کامل و دقیق به دست می آید که با عقل و خرد، فرد مقابل را از جهات مختلف مورد ارزیابی قرار دهیم درضمن باید تلاشهای شناختی خویش را به گونه یی تحت کنترل درآوریم که از کجروی در اندیشه مصون بمانیم و در نتیجه، به شناخت با بازشناسی صحیح از یکدیگر راه یابیم. سه عامل سبب شناخت صحیح و حفظ از اشتباه است.
ارزشیابی کفایت ادله و شواهد: دلایلی که برای دست یافتن به نتیجه تدارک شده ارزیابی می گردد و از جهت کفایت مورد بازبینی قرار می گیرد (عقل و روزی).
برخورداری از علم: احاطه علمی و برخورداری از اطلاعات گسترده، این امکان را برای فدر فراهم می آورد که موارد بیشتر برای ترکیب و مقایسه مطالب در اختیار داشته باشد و از این رو به شناختی عمیق تر دست یابد و امکان عقل ورزی بیشتری خواهد داشت.
کنترل حب و بغض: عقل ورزی مستلزم آن است که از دخالت های انحراف آمیز حب و بغض، جلوگیری شود زیرا همانگونه که دشمنی مانع از دیدن قوت ها است، دوستی و احساسات عاطفی مانع بازشناسی ضعف ما است.
حال، بسی روشن است که دوستی های خیابانی و تلفنی و یا به وسیله اینترنت از آنجا که افراد در هاله یی از احساسات و عواطف غوطه ورند و در پی فردی هستد که با ساخته های ذهنی شان مطابق باشد در ارکان شناخت ناتمام است و کوری حاصل از احساس محبت و علاقه پیدا کردن فرد و ارتباط با او، حاکم است و با شور و هیجان جوانی همراه می گردد، حس واقعیت آزمایی ضعیف شده و درمقابل، حالت های کام بخشانه، بسیار قوی می گردند. بویژه زمانی که پای زیبایی و جذابیت های جسمانی به میان آید.
دکتر روانشناسی پیرامون همین مطلب می گوید: در یکسری تحقیقات، به مردان مورد آزمایش گفتند که در اینجا دو خط تلفن وجوددارد؛ با یکی از آنها با خانمی زیبا صحبت می کنید و با دیگری با خانمی زشت.
هنگام صحبت با خانم زیبا آنها فکر می کردند که او باهوشتر است و مثلا معاشرتی هم است و لذا خود اینها در صحبت با او معاشرتی می شدند و سعی می کردند جذابتر جلوه کنند؛ یعنی هر دو طرف بهتری چیزهایشان را در ویترین می گذارند و این ویترین ها هستند که با هم صحبت می کنند. هنگامی که دست از پیشگویی کام بخشانه برداریم انتظاراتمان هم متفاوت خواهد بود، یعنی هنگامی که با واقعیت ها روبرو می شویم، حس می کنیم معشوق چهره اش عوض شده است.
در نتیجه از آنجا که دراین گونه ارتباط ها هویت های بدلیل و ساختگی عرضه می شود نمی تواند طرفین را از الزام های درونی نسبت به عشق، محبت، خانواده و به دوش کشیدن یک عمر احساس مسوولیت و بخصوص از مقدار ظرفیت های روانی و عاطفی یکدیگر با خبر سازد، بلکه این آشنایی، سطحی و املا عاطفی است و حرف هایی هم که در آن مقطع رد و بدل می شود به همینگونه است است و در آنها از اصول موثر در شناخت، خبری نیست بویژه در ارتباط تلفن و یا اینترنتی که ازمواجهه حسی و مستقیم بی بهره است.
اگر سری به هفته نامه و مجلات خانوادگی بزنیم، صفحات همراز و پزشک مشاور، مملو از غمنامه هایی است که دختر و پسرها از دوستی و ازدواج های ناکام خود نوشته اند. بسیاری از ایشان، وقتی شور و اشتیاق اولیه شان فرو نشست و با واقعیت های زندگی، بیشتر روبه رو شدند، با یکدیگر احساس نوعی بیگانگی و غرابت کرده و با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه شده اند.
دکتر جامعه شناسی پیرامون ضعف این پیوندها می گوید: جوانانی که همدیگر را در پارک و خیابان ها می یابند یا از طریق تماس تلفنی به همدیگر علاقه مند می شوند، اصولا مبنا و اساس علاقه مندی خود را بر همان نگاه های اولیه پایه گذاری می کنند و این عشق و علاقه وقتی ظاهری باشد قاعدتا بعد از مدت زمانی به تحلیل می رود، لذا می بینیم که اغلب چنین ازدواج هایی حتی بعد از مدت زمان کوتاهی (کمتر از دو سال) به طلاق می انجامد.
برای شناخت لازم باید بر بافت خانوادگی، فرهنگی، اقلیمی، شرایط محیطی که فرد در آن رشد یافته، میزان تحصیلات و شاخص هایی از این قبیل، دقت و مطالعه کرد تا طرفین زمینه های تفاهم را بازشناسی کنند. بسیار ساده انگاری است که انسان به کسی اعتماد کند که به صرف «دیدن عکس دختری در اینترنت بلافاصله پیام داده و خواستگاری کند و مدعی باشد نیمی از ثروت خود را از دست بدهد و به کشوری دیگر سفر کند» اگر هم چنین موردی وجود داشته باشد می تواند به عنوان ملاک عمومی و قانونی همگانی در امر ازدواج باشد.
ازدواج و همدلی و همراهی در فراز و نشیب زندگی شناختی بسیار عمیق و فراتر از این دست مسائل نیاز دارد. البته اگر دختر و پسر پس از مطالعه دقیق بر عوامل ایجاد شناخت به تفاهم رسیده و قصد ازدواج داشته باشند می توانند با هماهنگی خانواده ها برای اطمینان و ایجاد هماهنگی و همسانی بیشتر با نامزدی شرعی (عقد موقت) به خواست خود برسند، بدین ترتیب طرفین با راهیابی به مقصود از طریق مواجهه حسی و نظری از راه صحیح و موردپسند عرف و شرع به شناخت کاملی از یکدیگر خواهند رسید.
به امید آنکه رسانه ها به جای ارایه الگوی ناصحیح و مردود در انظار کارشناسان علوم تربیتی و اجتماعی و خلاف شرع آن هم بهاسم استفاده از پدیده اطلاع رسانی جدید و به جای معرفی سایت ها و راههای بی ارزش و گمراه کننده و تبلیغ ضدارزش ها به وظیفه خطیر خود توجه بیشتری کرده و جوانان را به سوی راههایی علمی و مطابق با علم و اخلاق آشنا سازند
1-چرا الان نباید تعداد دانش اموزان مدارس در روستاها کمتر از 15 پانزده نفر باشد؟
2- چرا در سال های گذشته مدار س روستاها می توانستند با تعداد 4 الی 5 نفردایر شوند؟
3-به نظر شما برنامه 15 پانزده نفر شدن مدارس در روستا ها چه عواقبی در پی خواهد داشت؟
4- آیا با وجود خشک سالی های اخیر مردم روستاها همراه با فرزندان شان جهت ادامه تحصیل به شهر ها مهاجرت نخواهند کرد تا فرزندان شان مانند خودشان دچار مشکل خشک سالی نشوند و با ادامه تحصیل و بدست اوردن کارهای دولتی یا کارگری در شهر به ادامه زندگی بپردازند؟
5- آیا به نظر شما کشور دچار مشکل مالی شده است با وجود درامدهای هنگفت؟یا دچار کمبود نیروی مدیریتی؟
6- آیا مدیران به خاطر اوقات فراغت و بیکاری در ادارات برنامه تصویب می کنند تا برای گذران زندگی درامدی داشته باشند؟
7- به نظر شما چه تعداد از مدارس روستاها امسال تعطیل خواهد شد؟ 70 یا 80 درصد روستا ها یا بیشتر ؟
من که هفت روستا را می شناسم که مدارسشون کاملا تعطیل و بچه ها برای ادامه تحصیل با خانواده های خود به شهر می خواهند مهاجرت کنند؟
8- آیا نباید امکان تحصیل را برای یک روستای که هیچ امکاناتی ندارد فراهم شود؟
9-به نظر شما اگر آموزش وپرورش با کمبود بودجه مواجه شود مدارس استثنایی با داشتن هر کلاس 5 الی 6 نفر تعطیل خواهد شد؟
11- خوب می گویند بچه ها برای ادامه تحصیل به روستاهای مجاور بروند یک دختر بچه 7 ساله چه طور در زمستان با با پای پیاده به روستای مجاور برود که فاصله ان حداقل 20دقیقه است و کاملا کوهستان و پر از حیوانات درنده است؟
12- آقای مسئول آیا شما بچه خود را به این مدرسه می فرستید یا دنبال مدرسه غیر انتفاعی می چرخید ؟
13- آقای مسئول آیا حاضرید دختر بچه شما یه خورده ناراحت شود؟ یا دائم دچار اضطراب راه باشد؟
14-آیا این روستایی ها برای انقلاب زحمت نکشیدند؟ شما که الان بر تخت تکیه زده اید زحمت کشیده اید؟
15- اگر شما به جای انها می بودید چه کار می کردید؟
خواص ازدواج برای آقایان
_ قبل از ازدواج خوابیدن تا لنگ ظهر، بعد از ازدواج بیدار شدن زودتر از خورشید. نتیجهگیری اخلاقی: سحرخیز شدن
_ قبل از ازدواج رفتن به سفر بیاجازه، بعد از ازدواج رفتن به حیاط بااجازه. نتیجهگیری اخلاقی: کسب اعتبار
_ قبل از ازدواج خوردن بهترین غذاها بیمنت، بعد از ازدواج خوردن غذاهای سوخته با منت. نتیجهگیری اخلاقی: تقویت معده
_ قبل از ازدواج استراحت مطلق بیجر و بحث، بعد از ازدواج کار کردن در شرایط سخت. نتیجهگیری اخلاقی: ورزیده شدن
_ قبل از ازدواج آموزش گیتار و سنتور و… بعد از ازدواج آموزش بچهداری و شستن ظرف. نتیجهگیری اخلاقی: همدردی با خانمها
_ قبل از ازدواج گرفتن پول تو جیبی از پاپا، بعد از ازدواج دادن کل حقوق به خانم. نتیجهگیری اخلاقی: مستقل شدن
خواص ازدواج برای خانم ها
_ قبل از ازدواج وزن ایدهآل با چهرهای بشاش، بعد از ازدواج چاق و افسرده و منزوی. نتیجهگیری اخلاقی: آمادگی بدن در مقابله با روزهای سخت
_ قبل از ازدواج ایستادن در صف سینما و استخر، بعد از ازدواج ایستادن در صف شیر و گوشت. نتیجهگیری اخلاقی: آموزش ایستادگی
_ قبل از ازدواج تعطیلات رفتن به دیزین واسکی، بعد از ازدواج در تعطیلات شست و شوی خانه و لباس. نتیجهگیری اخلاقی: پر شدن اوقاتفراغت
_ قبل از ازدواج نوشتن کتاب شعر و رمان، بعد از ازدواج نوشتن داستان پرنده در قفس. نتیجهگیری اخلاقی: شهرت بادآورده
_ قبل از ازدواج صحبت تلفنی بیمحاسبه زمان، بعد از ازدواج اتهام به پرحرفی حتی برای ده دقیقه. نتیجهگیری اخلاقی: حفظ عضلات صورت
_ قبل از ازدواج رفتن به سفرهای هفتگی، بعد از ازدواج در حسرت رفتن به پارک سر کوچه. نتیجهگیری اخلاقی: در امنیت کامل به سر برد
به همین لحاظ در نوشتاری که پیش رو دارید سعی شده است تا به صورت اجمال به راهکارهای مهم و اساسی، پیرامون برخی از توانایی ها و مهارت های لازم برای ایجاد و برقراری یک زندگی مشترک ایده آل پرداخته شود.
مهارت در خودآگاهی
آگاهی از خود و خصوصیات مختلف خود، به انسان کمک می کند با توانایی ها و ضعف ها و سایر خصوصیات خود آشنا شود. همچنین در صورت برخورد با طرف مقابل و تشکیل زندگی مشترک بهتر و عمیق تر با مسائل روبه رو شود. این خودآگاهی به شخص نشان می دهد که چگونه می تواند احساسات خود را بشناسد، از وجود آنها آگاه شده و به وقت لزوم کنترلشان نماید تا منجر به هیچگونه ناراحتی نگردد.
خودآگاهی، موجب شناخت نیاز افراد و یافتن راه مناسب برای مواجهه با آنها می شود. همچنین اهداف زندگی را مشخص تر و واقع بینانه تر نشان می دهد و ارزش واقعی افراد و مسائل پیرامونشان را نمایان می سازد. خودآگاهی فرآیند سالم هویت یابی را برای انسان سهل تر می نماید، به زندگی او آرامش می دهد و احساس رضایت مندی اش را رونق می بخشد.
«خودآگاهی» تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها می شود.
به جز موارد فوق، «خودآگاهی» شناخت و تنظیم احساسات، اهداف و برنامه زندگی، تفریحات و سرگرمی ها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، شناخت فرهنگ، مذهب، علائق، آرزوها و استعدادها را به دنبال دارد.
کشف و درک و شناخت مهارت ها و توانایی های خود، به این دلیل مهم است که فرد قبل از ازدواجش بداند چه هدفی دارد تا برای ازدواج خود براساس هدف اصلی زندگی اش، برنامه ریزی نماید. مثلاً فردی که هدفش رسیدن به درجات عالیه کمال و معنویات است، اگر با کسی ازدواج کند که هدفش رسیدن به یک زندگی تجملی و سراسر مادیات است، به طور قطع پس از ازدواج، دچار مشکلات فراوانی در زندگی مشترک خواهد شد. امتیاز دیگری که می توان برای خودآگاهی منظور نمود آن است که موجبی قدرتمند برای شناخت و تشخیص تفاوت های بین خود و دیگران است. در این میان باید گفت شناخت تفاوت های میان زن و مرد، یکی از مهم ترین بخش های مربوط به مهارت خودآگاهی است.
شناخت تفاوت های میان زنان و مردان
در یک بعد کلی می توان گفت انسان ها، تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند که دلایل شان نیز متنوع و متعدد است. اما تفاوت های بین زن و مرد ، تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوت ها، ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی دارند و بعضی، نشأت گرفته از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند.بیشترین این تفاوت ها را که معمولاً شدید و قابل تعمق است، می توان در ازدواج و زندگی مشترک به وضوح احساس کرد، از جمله این که:
? – دیدگاه زنان و مردان نسبت به ارتباط و مسائل جنسی کاملاً متفاوت است
این تفاوت که در واقع ریشه زیستی دارد، مهمترین اختلاف آنان در ارتباط با رابطه جنسی است. این رابطه در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی که ارتباط جنسی در مردها، بیشتر جنبه های فیزیولوژیک دارد و بیشتر ارضای یک غریزه به حساب می آِید. دیگر آن که جنبه های عاطفی این احساس در مردها، بسیار کمتر از آن احساسی است که در زن ها وجود دارد. این تفاوت ها و یا عدم آگاهی از آنها، گاهی موجب سوء تفاهم و بر هم خوردن روابط میان مرد و همسرش می شود.
? – استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارد
استقلال مردها از موارد قابل توجه در زندگی مشترک است. چون آنها مایلند و می خواهند در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل کنند. مخالفت همسر یا عدم توجه وی به این نکته، می تواند مشکلات و موانعی در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور می کند که به احساس استقلالش، لطمه خورده است.
? – زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند
چنانچه زن حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده می شود و واکنش های عاطفی شدید نشان می دهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام می گذارد و به سلامت وعقیده و … آنان اهمیت می دهد.
? – مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است
با مراجعه به فرهنگ های مختلف موجود در جوامع گوناگون، خواهیم دید که «مرد» به عنوان قدرت اول خانواده، شناخته شده است که البته این مسئله را باید جدای از تبعیض های جنسی میان زن و مرد، به حساب آورد. در خانواده هایی که زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می نماید، یا این که قدرت اول خانواده است، معمولاً مشکلات گوناگون زیادی مشاهده می شود که آسیب دیدگی احساس مرد از خود را می توان یکی از این ناراحتی ها دانست. البته این که مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست که مرد، در یک نقش دیکتاتوری ظاهر شود بلکه منظور از این مسئله، مدیریتی است که باید بر عهده مرد قرار بگیرد.
? – صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است
زن ها با دور هم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل وتخلیه می نمایند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد نمود.
? – نگاه مردان به مسائل، کلی تر است
مردها معمولاً وارد جزئیات و نکات ظریف نمی شوند، در حالی که زن ها به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولاً این خصوصیات زن و مرد، موجب می شود زن تصور کند مرد در باره بسیاری از مسائل بی دقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند که همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، درگیر و مشغول می سازد.
? – جذابیت های جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد
مردها بیش از زن ها تحت تأثیر جذابیت های جسمی و آراستگی زن قرار می گیرند که این نیز یکی دیگر از تفاوت های مهم آنهاست.
? – زن ها عاطفی تر از مردها هستند
یکی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زن ها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و … را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه کند، وقتی با شوهری روبه رو می شود که نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشکار است، نخستین احساسش آن است که همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است. باید دانست ادامه چنین تفکرات منفی و برخوردهای احساسی در مدت زمانی اندک، موجب بروز سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترک می شود. لذا آگاهی از این نکات ضمن آن که از ناراحتی های بسیاری جلوگیری می کند، احساس مهارت در زندگی مشترک را در شخص رشد می دهد و او را به موفقیت می رساند.
مهارت در همدلی با افراد
همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی به انسان ها کمک بسیاری می کند. گاهی اوقات افراد به اشتباه، تصور می کنند تفاهم به این معناست که ما با فرد مقابل، کاملاً همفکر و هم عقیده باشیم، در حالی که باید گفت چنین تصوری از پایه و اساس اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو انسان را یافت که به طور کامل شبیه یکدیگر باشند. اختلاف و تفاوت در دیدگاه ها، سلیقه ها، آرزوها، عقاید و علایق، همه و همه، امری طبیعی و کاملاً عادی است. اما آنچه این اختلاف و تفاوت را می تواند برای ما، قابل درک و فهم سازد، همان «همدلی» است که به واسطه آن، می توانیم بسیاری از مشکلات ارتباطی خود با دیگران، خاصه شریک زندگی مان، را برطرف سازیم.
اصول مهارت همدلی
? – به صحبت های دیگران خوب گوش کنید.
هنگامی که کسی صحبت می کند، کار دیگری انجام ندهید. خوب گوش کردن یا به عبارت دیگر، گوش کردن فعال، پایه و اساس هر نوع ارتباط سالمی است. نمی توان هم کتاب خواند و هم به صحبت های طرف مقابل گوش داد. چون بین شنیدن و گوش دادن، تفاوت زیادی وجود دارد. همچنین توجه کنید که هنگام صحبت کردن طرف مقابل، به صورت او نگاه کنید تا مطمئن باشد نسبت به صحبت هایش، هر چند معمولی و عادی، دقت، حرمت و حساسیت لازم را قائلید. حتی گاه با اظهار کلماتی چون بله! عجب! خوب! فهمیدم! پس این طور! به او نشان دهید که کاملاً به صحبت هایش و آنچه که می گوید، توجه دارید و برای این توجه تمرکز کافی داشته باشید.
? – با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.
هنگام همدلی، سعی کنید طرف مقابل خود را درک کنید. آن هم به طور حقیقی و دور از هرگونه تظاهر و تصنعی ریاکارانه یا از روی اجبار! بلکه از روی عاطفه و احساس هماهنگ با طرف مقابل. مثلاً هیچ وقت نمی توان با فردی که با صدا و حالتی حزن آلود، درباره مسئله یا موضوع ناراحت کننده ای سخن می گوید، با لحنی شاد و سرشار از سرخوشی سخن گفت. البته عکس این مثال نیز صادق است.
? – به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.
بیشتر اوقات، فردی که از شرایط و مسایل خود، سخن می گوید و به شرح مشکلات یا درد دل هایش می پردازد، قبل از آن که به دنبال راه چاره یا پند و اندرز و یا راهنمایی باشد، نیاز دارد تا مخاطب او، متوجه احساس و حالت و هیجان او شود و موقعیت های احساسی او را درک کند. شما باید با توجهی که نسبت به احساس و هیجان او می کنید، این خواسته را برای وی به اثبات برسانید.
? – خود را به جای طرف مقابل بگذارید.
تنها در این صورت است که می توانید از دریچه چشم وی، به مشکلات نگاه کنید و احساسات و موقعیتش را دریابید تا بتوانید همدلی لازم را درباره اش داشته باشید.
? – در همدلی با طرف مقابل، از جمله های قاطع استفاده نکنید.
معمولاً شدت ناراحتی و هیجان در فرد نیازمند به همدلی، به حدی است که موجبات آزردگی و آسیب پذیری را در او، مستعد می سازد. بنابراین باید مراقب بود تا با چنین فردی، با کلمه ها و جمله های قاطع و بُرنده، صحبت نکنیم. چه بسا که در تشخیص احساس و معانی سخنان وی اشتباه کرده باشیم آن وقت به دلیل قطعیت نظر و صحبتی که داشته ایم، نه تنها همراه و همدل او نبوده ایم، بلکه به نوعی وی را آزرده خاطر و منزجر نیز کرده ایم.
مهارت حل اختلاف
این مهارت نیز، همانند بقیه مهارت ها، برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک و اصولاً برقراری ارتباط درست با دیگران ضروری و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری کاملاً عادی و طبیعی است. منتها مهمتر و طبیعی تر آن است که نسبت به حل این اختلافات، اشراف داشته باشیم و بتوانیم اختلاف یا سوء تفاهمات خود یا دیگران را به گونه ای حل کنیم که رضایت همه فراهم آید؛ و این رضایت حاصل نخواهد شد مگر با کسب مهارت در حل اختلافات.
اصول مهارت حل اختلاف
- صحبت کنید، اما بدون پرخاش و توهین و تندی.
حل اختلاف، در زمان عصبانیت، حاصلی جز تخریب بیشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است که همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.
- منفی سخن نگویید.
اگر برای وصل کردن، قدم جلو می گذاریم، باید دقت کنیم از به کار بردن سخنان نومید کننده و تحریک کننده و در مجموع منفی، خودداری نمائیم.
- در اولین قدم اختلاف، آن را حل کنید.
به محض احساس اختلاف یا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآیید. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبدیل به کینه و رنجش می شود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو کردن ناراحتی ها و سوءتفاهمات، کمک مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز سهل تر می نماید.
- از طرف مقابل خود، یا طرفین اختلاف، درخواست کنید تا خیلی سریع، وقت مناسبی را با هماهنگی یکدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.
- احساس شرم و گناه و خجالت را برای طرف مقابل به وجود نیاورید.
چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشکلی شده اید یا برای حل اختلاف دیگران، می خواهید اقدام نمائید، هرگز نباید به گونه ای صحبت کنید که دیگری یا دیگران را دچار احساس خجالت، گناه یا شرمندگی کنید. طعنه و کنایه را نیز باید از لحن و کلامتان حذف نمایید.
- نظر و عقیده خود را بیان کنید.
ناراحتی خود را عنوان کنید و درباره اش سخن بگویید بدون آن که قضاوت یا سرزنش کنید و حکمی صادر نمایید.
- دیگری یا دیگران نیز حق دارند.
به طرف مقابل خود یا دیگرانی که با یکدیگر دچار اختلاف شده اند، اجازه کافی بدهید تا از ناراحتی ها و مشکلاتشان صحبت کنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشکلات، آماده تر می نماید.
- عذرخواهی مشکل نیست.
در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوری با یک جمله که حاکی از ندامت و عذرخواهی اوست مسئله را ختم به خیر کند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را کوچک نمی کند، بلکه دیگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نیز می سازد. حال چنانچه لزومی به عذرخواهی هیچ کسی مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، کنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوء تفاهمات و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.
- هربار، فقط یک موضوع را مطرح کنید.
برای هر مشکل، یک جلسه مشخص را اختصاص دهید. چرا که در صورت صحبت و طرح همه ناراحتی ها و مشکلات در یک جلسه، نه تنها راه حلی حاصل نخواهد شد، بلکه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتی ها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت.
لازم به یادآوری است که مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زن ها و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت که در این روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همکاری و تعادل، برای همگان امری لازم و واجب است.
مهارت تصمیم گیری
تصمیم گیری نیاز به مهارت دارد. انسان ها به صورت های مختلفی تصمیم گیری می کنند، خواه این تصمیم درباره معامله ای باشد یا اشتغال به کاری یا انجام عملی یا ازدواجی.
انواع تصمیم گیری
? – تصمیم گیری احساسی؛ که تصمیم براساس یک احساس خاص ( عشق ، خشم، کینه، حسادت و کمک و…) گرفته می شود.
? – تصمیم گیری اجتنابی؛ تصمیمی که فرد به دلیل ترس و نگرانی که دارد، سعی می کند تا آنجا که می تواند آن را به تعویق اندازد. این گونه اتخاذ تصمیم، امکان آن را به وجود می آورد که فرد، فرصت های مناسب زندگی خویش را از دست بدهد.
? – تصمیم گیری اخلاقی؛ تصمیمی است که فرد، برای انجام آن به دلایل اخلاقی تکیه می کند. مثلاً ادامه دادن به یک زندگی مشترک مملو از تنش و پر تشنج، به دلیل وجود فرزند.
? – تصمیم گیری تکانشی؛ این نوع تصمیم گیری، بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت کار، یا ارزیابی و توجه به موقعیت ها و شرایط صورت می گیرد. مثلاً فردی، فرد مقابل خود را برای کاری که در نظر دارد ترغیب به عجله می کند و قدرت تفکر در مورد یک عمل درست را از او می گیرد.
? – تصمیم گیری مطیعانه؛ سبک تصمیم گیری مطیعانه، می تواند صدمه زیادی به موضوع تصمیم و یا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد کند. در تصمیم گیری مطیعانه، دیگران برای یک یا دو نفر یا موضوعی، تصمیم می گیرند بدون آن که فرد یا افراد یا موضوعی که تصمیم بر روی آن اجرا می شود، نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند. نمونه این تصمیم گیری را می توان در ازدواج های سنتی مشاهده کرد.
? – تصمیم گیری عقلانی؛ سالم ترین تصمیم ها، تصمیمی است که براساس تفکر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت بگیرد. تصمیم گیری عقلانی، براساس واقعیات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن به ندرت دیده می شود.
اصول تصمیم گیری عقلانی
تصمیم گیری عقلانی نیز مانند بقیه مهارت ها، دارای اصول مهارتی است که به ترتیب ذیل است:
- مواجه شدن با یک تصمیم: زمانی است که فرد متوجه می شود باید تصمیم بگیرد. بنابراین روی آن تمرکز کرده و ضمن روشن کردن موضوع تصمیم، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری می نماید.
- حق انتخاب و بررسی مورد تصمیم بر اساس اطلاعات: با راه حل ها و اطلاعاتی که فرد به دست آورده، این حق را می یابد تا تصمیمی درست برای انتخاب، ازدواج یا انجام کار مورد نظرش بگیرد.
- ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده حق انتخاب: فرد پیامدهای متفاوت از انتخاب ها را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد تا معقول ترین آنها را انتخاب کند.
- تعهد به تصمیم: نسبت به تصمیمی که گرفته می شود باید پایبند بود و به آن اعتقاد داشت.
- برنامه ریزی برای انجام تصمیم: حتی تصمیم عقلانی نیز نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.
- اجرا یا انجام تصمیم: در این مرحله، فرد به صورت عملی وارد مراحل برنامه ریزی شده می شود. مثلاً تصمیم به ازدواج که مراحلی همچون خواستگاری ، نامزدی ، خرید و غیره دارد.
- ارزیابی پیامدهای واقعی اجرا یا انجام تصمیم: فرد به بررسی و ارزیابی تصمیمی می پردازد که یا ناموفق بوده یا آن موفقیت لازمی را که فکر می کرده نداشته است. در اینجا فرد مراحلی را که از سر گذرانده، مورد بررسی قرار می دهد تا برای برنامه آینده اش، شروع به برنامه ریزی کند

نترس، نگرانی برای چه، خجالت دیگر چرا، خیالت راحت پررو نمی شود، تو که اصلا کوچک نمی شوی، تازه آنقدر بزرگ می شوی که نگو، با خودت روراست باش، قلبت مال اوست، فکر و ذهنت هم همین طور، یک ساعت که نمی بینی اش دلت برایش تنگ می شود، آخر او آدم خوبی است. مهربان، وفادار،اهل زندگی با گذشتی که مثال زدنی است. ولی زبانت نمی چرخد مثل این که گویی سربی به پایش بسته اند. وقتی می خواهی تمام احساست را یک جا جمع کنی و آن را مثل بمب محبت بر سرش بریزی، عرق سرد بر پیشانی ات می نشیند و دو دل می شوی که بگویی یا نه. تردید نکن. یک نفس عمیق بکش و هرچه غرور و ترس و خجالت است را دور بریز و بگو:«دوستت دارم .» ()
ادامه مطلب...برای اینکه یک مرد بتونه یک زن رو خوشحال کنه، تنها باید:
1- یک دوست باشه
2- یک همدم باشه
3- یک عاشق باشه
4- یک برادر باشه
5- یک پدر باشه
6- یک استاد باشه
7- یک آشپز باشه
8- یک برق کار باشه
9- یک نجار باشه
10- یک لوله کش باشه
11- یک مکانیک باشه
12- یک دکوراتور باشه
13- یک متخصص مد باشه
14- یک روانشناس باشه
15- یک حشره کش باشه
16- یک التیام بخش باشه
17- یک شنونده خوب باشه
18- خیلی تمیز باشه
19- دلسوز باشه
18- ورزشکار باشه
19- صمیمی باشه
20- شجاع باشه
21- خلاق باشه
22- با ملاحظه باشه
23- محتاط باشه
24- بلند همت باشه
25- مستعد باشه
26- با جرات باشه
27- مصمم باشید
28- راستگو باشه
29- مورد اعتماد باشه
30- احساساتی باشه
بدون اینکه فراموش کنه که:
31- ازش به بطور مرتب تعریف کنه
32- عاشق خرید باشه
33- درستکار باشه
34- پولدار باشه
35- بهش استرس وارد نکنه
36- به دخترهای دیگه نگاه نکنه
و در همون لحظه باید:
37- کلی بهش توجه کنه، ولی به خود نه
38- بهش زمان زیادی بده، مخصوصاً برای خودش
39- بهش فضای زیادی بده، بدون اینکه نگران باشه که کجا میره
و این خیلی مهمه که:
40- هیچ وقت فراموش نکنه:
* تولدش
* سالگرد ازدواج
* قول و قرارهایی که اون میزاره
_چگونه یک مرد را خوشحال کنیم:
فقط راحتش بزار!
براستی تا به حال فکر کرده اید که چرا چشم را دریچه ی روح هر انسان می دانند؟
از دیرزمان روانشناسان بسیاری از خصوصیات روحی فرد را از حالات چشمان او بیان می کردند. بطور مثال وقتی نوجوان شما در حال صحبت راجع به موضوعی به چشمان شما نگاه نمی کند یعنی خیلی با شما رو راست نیست، چرا که حسی که از نیروی درونی شما سرچشمه می گیرد و در نگاهتان نمایان می شود به او خواهد گفت که همه چیز را می دانید! بنابراین چشم ها منعکس کننده احساسات ما هستند و به نوعی پنجره ای است که دیگران با نگاه به آن قادرند افکار ما را بخوانند. اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود!
وضعیت عنبیه ی چشم گویای چگونگی سلامتی هر فرد است، که حتی به دلیل اهمیت و وسعت این بخش، رشته ای تحت عنوان عنبیه شناسی نیز ایجاد شده است. در این رشته به شناخت عنبیه، مردمک و سفیدی چشم می پردازند. محققان این رشته با بررسی علمی و ناحیه بندی این نقاط، به معیارها و نمودارهایی دست یافتند که با مقایسه ی آنها در هرفرد ارتباط اسرار و تنوع چشم را با تمام اعضای بدن و تفاوتهای آن در افراد را نشان می دهد.
همچنین رنگ چشم ها خود نمایان کننده ی شخصیت و توانایی های متفاوت در هر فرد است.
رنگ ها:
میزان و نوع رنگینه های عنبیه چشم در هر فرد ریشه در عوامل ارثی و انحصاری آن شخص دارد. اکثر رنگ چشم انسان شامل، مشکی، قهوه ای، آبی، سبز است که مخلوطی از آنها رنگهای فرعی دیگر را تشکیل می دهد. تفاوت این رنگها بسته به نژاد هر فرد دارد، بطوریکه آسیایی ها و بومی های آمریکایی بیشتر مشکی و فندقی هستند، و در مقابل رنگ چشم اروپایی ها بیشتر آبی، سبز و رنگهای روشن است که از قدیم به نسل های آینده آنها منتقل شده است.
بارزترین صفات و ویژگیهای هر فرد طبق رنگ چشم آن به این صورت است که رنگ قهوه ای نشان زیرکی و باهوشی، رنگ آبی و سبز نشان شرارت و بدجنسی است! وسعت ارتباط رنگ چشم با شخصیت انسان و اهمیت آن، محققین را بر آن داشت تا مطالعات عمیق تری را در این مورد انجام بدهند. طبق این تحقیقات، کسانی که رنگ چشم آنها تیره است، در زمینه های اجتماعی فعال تر، عاطفی و حساس و عصبی تر از افراد چشم روشن هستند.
مقایسه چشم های آبی با قهوه ای
طبق تحقیقاتی که از سی سال پیش به نتیجه رسیده ا ست، افرادی که چشم های قهوه ای دارند در زمینه های ورزشهایی پر تحرک مثل بستکتبال، فوتبال،... استعدادی بیشتری دارند و بالعکس چشم آبی ها در ورزشهای ملایم و تمرکزی مثل گلف، شطرنج،... مستعد تر هستند. در نتیجه ی این مطالعات ثابت شده است که افرادی که رنگ چشم آن ها مشکی، قهوه ای پررنگ است به نسبت چشم روشن ها در تکاپو و جنبش بیشتری هستند و آرام و قرار ندارند.
افراد چشم تیره در مقابل عوامل محرک دیداری و شنیداری واکنش بیشتری را نشان می دهد.
همانطور که در قبل اشاره شد چشم های روشن در زمینه هایی که نیاز به برنامه ریزی، تمرکز، تعمق و طرح ریزی دارند، فعال تر هستند. حتی از سال 1965 تا کنون و تنها طبق آمار احتمالی نه علمی، به این نتیجه رسیده اند که چشم روشن ها در زمینه های کسب جایزه های علمی و مسائل اکتشافی به نسبت بقیه موفق تر بوده اند. بطور مثال، مری کوری دو بار جایزه ی نوبل را ازآن خود کرد. وی تمام عمر خود را برای کشف ناشناخته ها و علوم جدید وقف کرد.
در سال 1998، کوپلن و همکارانش مطالعه ی وسیعی را بروی کودکان به خصوصی پیش دبستانی در زمینه رابطه ی رنگ چشم با چگونگی عادات، آگاهی و روابط اجتماعی انجام دادند. آنان دریافتند، عادات و روابط اجتماعی در پسر بچه ها ی چشم آبی، در مقایسه با رنگهای تیره بسیار متفاوت است و کاملا" می توان از روی رنگ عنیبه آنها به درونشان پی برد. درحالی که این موضوع در مورد دختران صحت نداشت.
نگاهی علمی
مطالعات اخیر نشان داده است که احتمالا" ژنی به نام "پاکس شش" نقش اساسی در رابطه ی بین شخصیت و رنگ چشم بر عهده دارد. این ژن با تأثیر و تعامل در بخش جلویی قشای مغز و آنزیم های آن مانند "ای سی سی (کنترل کننده عوامل و تنش های محیطی)" وظیفه ی تکامل چشم و اعصاب آن را که در اصل، عضوی از مغز محسوب می شود را به عهده دارد. از آنجاییکه "ای سی سی" در واکنش رفتاری و عوامل ادراکی مغز از جمله کنترل ذهن و تلقینات و ... تأثیر مستقیم دارد، بنابر این ژن "پاکس شش" را می توان به عنوان کامل کننده ی بافت های "عنبیه" و "ای سی سی" به حساب آورد.
بنا بر توضیحات علمی فوق، همچنین تحقیقات تکمیلی توسط لارسن ام و همکارانش در سال 2007، صحت رابطه ی همگون رنگ چشم و شخصیت افراد اثبات شده است. تغییرات ژن "پاکس شش" و متعاقبا" تنوع در حالات و رنگ عنبیه، به دنبال خود تفاوت های رفتاری اشخاص را در پی دارد. تحقیقات بعمل آمده بر آناتومی، حالات و رنگ دانه های چشم 428 دانشجو متفاوت از نظر رفتاری، حاکی از آن است که حالت، رنگ و تفاوت در دیگر اعضای چشم انسان، در عملکرد رفتاری وی و احساسات تأثیر مستقیم دارد.
البته تا به امروز مطالعات در این زمینه محدود بوده و جا دارد تا دانشمندان در مورد این مقوله ی مهم بیشتر به تحقیقات بپردازند تا راز دریچه ی چشم و آشکار سازی شخصیت درونی و حالات را نمایان تر کند
براستی تا به حال فکر کرده اید که چرا چشم را دریچه ی روح هر انسان می دانند؟
از دیرزمان روانشناسان بسیاری از خصوصیات روحی فرد را از حالات چشمان او بیان می کردند. بطور مثال وقتی نوجوان شما در حال صحبت راجع به موضوعی به چشمان شما نگاه نمی کند یعنی خیلی با شما رو راست نیست، چرا که حسی که از نیروی درونی شما سرچشمه می گیرد و در نگاهتان نمایان می شود به او خواهد گفت که همه چیز را می دانید! بنابراین چشم ها منعکس کننده احساسات ما هستند و به نوعی پنجره ای است که دیگران با نگاه به آن قادرند افکار ما را بخوانند. اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود!
وضعیت عنبیه ی چشم گویای چگونگی سلامتی هر فرد است، که حتی به دلیل اهمیت و وسعت این بخش، رشته ای تحت عنوان عنبیه شناسی نیز ایجاد شده است. در این رشته به شناخت عنبیه، مردمک و سفیدی چشم می پردازند. محققان این رشته با بررسی علمی و ناحیه بندی این نقاط، به معیارها و نمودارهایی دست یافتند که با مقایسه ی آنها در هرفرد ارتباط اسرار و تنوع چشم را با تمام اعضای بدن و تفاوتهای آن در افراد را نشان می دهد.
همچنین رنگ چشم ها خود نمایان کننده ی شخصیت و توانایی های متفاوت در هر فرد است.
رنگ ها:
میزان و نوع رنگینه های عنبیه چشم در هر فرد ریشه در عوامل ارثی و انحصاری آن شخص دارد. اکثر رنگ چشم انسان شامل، مشکی، قهوه ای، آبی، سبز است که مخلوطی از آنها رنگهای فرعی دیگر را تشکیل می دهد. تفاوت این رنگها بسته به نژاد هر فرد دارد، بطوریکه آسیایی ها و بومی های آمریکایی بیشتر مشکی و فندقی هستند، و در مقابل رنگ چشم اروپایی ها بیشتر آبی، سبز و رنگهای روشن است که از قدیم به نسل های آینده آنها منتقل شده است.
بارزترین صفات و ویژگیهای هر فرد طبق رنگ چشم آن به این صورت است که رنگ قهوه ای نشان زیرکی و باهوشی، رنگ آبی و سبز نشان شرارت و بدجنسی است! وسعت ارتباط رنگ چشم با شخصیت انسان و اهمیت آن، محققین را بر آن داشت تا مطالعات عمیق تری را در این مورد انجام بدهند. طبق این تحقیقات، کسانی که رنگ چشم آنها تیره است، در زمینه های اجتماعی فعال تر، عاطفی و حساس و عصبی تر از افراد چشم روشن هستند.
مقایسه چشم های آبی با قهوه ای
طبق تحقیقاتی که از سی سال پیش به نتیجه رسیده ا ست، افرادی که چشم های قهوه ای دارند در زمینه های ورزشهایی پر تحرک مثل بستکتبال، فوتبال،... استعدادی بیشتری دارند و بالعکس چشم آبی ها در ورزشهای ملایم و تمرکزی مثل گلف، شطرنج،... مستعد تر هستند. در نتیجه ی این مطالعات ثابت شده است که افرادی که رنگ چشم آن ها مشکی، قهوه ای پررنگ است به نسبت چشم روشن ها در تکاپو و جنبش بیشتری هستند و آرام و قرار ندارند.
افراد چشم تیره در مقابل عوامل محرک دیداری و شنیداری واکنش بیشتری را نشان می دهد.
همانطور که در قبل اشاره شد چشم های روشن در زمینه هایی که نیاز به برنامه ریزی، تمرکز، تعمق و طرح ریزی دارند، فعال تر هستند. حتی از سال 1965 تا کنون و تنها طبق آمار احتمالی نه علمی، به این نتیجه رسیده اند که چشم روشن ها در زمینه های کسب جایزه های علمی و مسائل اکتشافی به نسبت بقیه موفق تر بوده اند. بطور مثال، مری کوری دو بار جایزه ی نوبل را ازآن خود کرد. وی تمام عمر خود را برای کشف ناشناخته ها و علوم جدید وقف کرد.
در سال 1998، کوپلن و همکارانش مطالعه ی وسیعی را بروی کودکان به خصوصی پیش دبستانی در زمینه رابطه ی رنگ چشم با چگونگی عادات، آگاهی و روابط اجتماعی انجام دادند. آنان دریافتند، عادات و روابط اجتماعی در پسر بچه ها ی چشم آبی، در مقایسه با رنگهای تیره بسیار متفاوت است و کاملا" می توان از روی رنگ عنیبه آنها به درونشان پی برد. درحالی که این موضوع در مورد دختران صحت نداشت.
نگاهی علمی
مطالعات اخیر نشان داده است که احتمالا" ژنی به نام "پاکس شش" نقش اساسی در رابطه ی بین شخصیت و رنگ چشم بر عهده دارد. این ژن با تأثیر و تعامل در بخش جلویی قشای مغز و آنزیم های آن مانند "ای سی سی (کنترل کننده عوامل و تنش های محیطی)" وظیفه ی تکامل چشم و اعصاب آن را که در اصل، عضوی از مغز محسوب می شود را به عهده دارد. از آنجاییکه "ای سی سی" در واکنش رفتاری و عوامل ادراکی مغز از جمله کنترل ذهن و تلقینات و ... تأثیر مستقیم دارد، بنابر این ژن "پاکس شش" را می توان به عنوان کامل کننده ی بافت های "عنبیه" و "ای سی سی" به حساب آورد.
بنا بر توضیحات علمی فوق، همچنین تحقیقات تکمیلی توسط لارسن ام و همکارانش در سال 2007، صحت رابطه ی همگون رنگ چشم و شخصیت افراد اثبات شده است. تغییرات ژن "پاکس شش" و متعاقبا" تنوع در حالات و رنگ عنبیه، به دنبال خود تفاوت های رفتاری اشخاص را در پی دارد. تحقیقات بعمل آمده بر آناتومی، حالات و رنگ دانه های چشم 428 دانشجو متفاوت از نظر رفتاری، حاکی از آن است که حالت، رنگ و تفاوت در دیگر اعضای چشم انسان، در عملکرد رفتاری وی و احساسات تأثیر مستقیم دارد.
البته تا به امروز مطالعات در این زمینه محدود بوده و جا دارد تا دانشمندان در مورد این مقوله ی مهم بیشتر به تحقیقات بپردازند تا راز دریچه ی چشم و آشکار سازی شخصیت درونی و حالات را نمایان تر کند
فرزانه محمدی، معصومه خدایاری
طاهره عیوضلو، فریبا اینانلو
مقدمه:
انبارداری یک خدمت اقتصادی است و عبارت از تهیه و نگهداری کالا به منظور عرضه به موقع آن یا گسترش دادن مدت عرضه آن است به نحوی که کالا برای مدت بیشتری قابل دسترس و مصرف باشد. در اقتصاد هر کشوری انبارداری ها حلقه هایی از زنجیره تولید ، انتقال ، توزیع و مصرف به شمار رفته و نقش اتصال و واسطه را درانتقال کالا از مناطق تولید به بازارهای مصرف وسپس توزیع محلی برعهده دارند .
درصد زیادی از سرمایه سازمان های بازرگانی و تولیدی را مواد اولیه و قطعات کالاهای ساخته شده و نیم ساخته تشکیل می دهد . لذا نگهداری و مراقبت دقیق از آنها و برقراری یک نظام صحیح اطلاعاتی برای کنترل موجودی های انبار بسیار ضروری بوده و با بهبود وضع انبارداری می توان جلو زیان های ناشی از بی دقتی در نگهداری کالا را گرفته و به میزان سود سازمان افزود .
تعریف انبار
به محل و فضایی که یک یا چند نوع کالای تجاری ، صنعتی ، مصرفی ، مواد اولیه یا فراورده های مختلف نگهداری می شود ، «انبار» گفته می شود . از ترکیب چند انبار یک «مخزن » (دپو ) به وجود می آید . تعداد انبارها و مخازن هر سازمان به نوع و کیفیت کالاها و نیازها و بزرگی سازمان و نیز حدود تأثیرآنها در دستیابی به هدف های مورد نظر بستگی دارد .
اهداف انبار
هدف از تشکیل و ایجاد انبارها چه در سازمان های دولتی و چه در سازمان های خصوصی ، تهیه ، سفارش دهی ، تحویل گیری و نگهداری و تحویل کالاهای مورد نیاز سازمان است . انبارداری عبارت است از کلیه فعالیت های مربوط به تهیه و نگهداری و تحویل مواد و اقلام مورد نیاز سازمان در زمان مناسب و مدیریت انبارداری نیز برنامه ریزی و سازماندهی و هماهنگی و هدایت و کنترل عملیات انبارداری است .
وظایف انبارها
برنامه ریزی و مراقبت جهت حفظ مقدار موجودی هر یک از اقلام کالاهای مورد نیاز سازمان در شکل مطلوب خود .
همکاری ومساعدت در خرید و تأمین و تهیه کالاها و کنترل و دریافت کالاهای خریداری شده.
نگهداری کالا در انبار به نحو صحیح و تسریع در امر تحویل با رعایت مقررات و دستورالعمل های سازمان.
اجرای وظایف فوق مطابق با اصول و ضوابط صحیح انبارداری ، موجبات تسریع در انجام امور سازمان و تولید بی وقفه و مرغوب و صرفه جویی و کاهش هزینه های تولید را فراهم کرده و بنیه مالی سازمان را تقویت می نماید .
اهمیت و مزایای سیستم صحیح انبارداری:
ایجاد یک سیستم صحیح انبارداری در سازمان مزایایی به شرح زیر دارد
با نظارت دقیق بر موجودی های انبار ، از افزایش بیش از اندازه و حد تعیین شده کالاها در انبار جلوگیری می شود و در نتیجه از ضرر و زیان های ناشی از تغییر قیمت ها یا خرابی و فساد کالاها جلوگیری می شود .
دریافت ، استقرار ، حفاظت و در دسترس قرار دادن کالاها در انبار به طرز درست و به سرعت و آسانی انجام می پذیرد و نیازهای واحدها به موقع تأمین می شود .
از سفارشات اضافی و تکراری جلوگیری می گردد .
اطلاعات مورد نیاز مدیران درزمینه میزان موجودی ها و مصارف کالاها در هر زمان به نحو احسن تأمین شده و باعث تسهیل شمارش می گردد .
با خرید به مقدار صرفه اقتصادی ،از راکد شدن سرمایه جلوگیری به عمل می آید .
در نتیجه نگهداری و حفاظت صحیح ازکالاها ، اتلاف ضایعات وسرقت به حداقل می رسد .
باعث تسهیل عملیات شمارش و صورت برداری عملی از موجودی ها و همچنین تعیین ارزش موجودی جنس در پایان سال می گردد .
انواع انبارها :
انبارها را به طرق مختلف تقسیم بندی می کنند :
• از نظر نوع کالاهای نگهداری شده
• از نظر چگونگی و ماهیت عمل
• از نظر فیزیک یا شکل ساختمانی
از نظر نوع کالاهایی که در انبار نگهداری می شود:
کالاها در بدو امر به شکل جامد ، مایع و گاز هستند و انبارداری هر یک به شیوه خاصی انجام می گیرد . علاوه بر شکل و حالت مواد ، شرایط و خصوصیات کالا در نوع انباری که برای نگهداری آن مورد نیاز است و تدابیری که به کار می رود ، در آن تأثیر دارد . از این نظر، انبارها به صورت زیر تقسیم بندی می شوند :
• انبار کالاهای معمولی
• انبار مواد قابل اشتعال و انفجار
• انبار کالاهای فاسد شدنی
• انبار مواد شیمیایی و سمی
• انبار مواد فله ای
انبار از نظر چگونگی نقش و ماهیت عمل :
با توجه به محل و موقعیت انبار ، نحوه ساختن انبار ، تأسیسات مورد نیاز ،تنوع کالاهایی که وارد انبار می شوند ، میزان ، حجم یا وزن موادی که در طی زمان معینی به انبار داخل یا از آن خارج می شود ، همچنین موقعیت انبار در ارتباط با فعالیت های اقتصادی جامعه ، انبارها به صورت زیر تقسیم بندی کرده اند :
• انبارهای گمرکی و ترانزیت
• انبارهای توریع کلی ومحلی
• انبارهای سازمان و کارخانه ها
انبار از نظر فیزیکی یا شکل ساختمانی:
1) انبارهای پوشیده – چنین مکانی ازچهار طرف بسته و دارای سقف ، دیوارها ، در و وسایل ایمنی واطفای حریق کامل و ساختمان آن عمدتاً به صورت « سوله » است.
2) انبارهای سر پوشیده – این انبار به صورت بارانداز است و فقط سقف و عمدتاً سکو دارد . بدین ترتیب که اطراف آن باز و فاقد دیوار و حفاظ جانبی است و کالاها را از بارندگی و تابش مستقیم نور خورشید محافظت می کنند . معمولاً کالاهایی که از کامیون یا قطار تخلیه می شوند به طور موقت در این انبارها نگهداری و سپس به محل های دیگر حمل می گردند .
3) انبارهای باز یا انبار با فضای باز –این انبار به شکل محوطه باز است ومعمولاً برای نگهداری ماشین آلات و لوازم سنگین و نیز مواد ومصالح ساختمانی ( که زیر بارندگی و تابش آفتاب آسیب نمی بینند ) مورد استفاده قرار می گیرد .
4) انبارهای چهار دیواری بدون سقف – این انبار به شکل چهار دیواری است و معمولاً برای نگهداری کالاهایی که می خواهند در دید مراجعه کنندگان به انبار قرار نگیرد مورد استفاده قرار می گیرند .
انبارهای سازمان های تولیدی و صنعتی :
برای به کارگیری سیستم صحیح انبارداری کالا لازم است شناسایی دقیقی از اقلام انبارها داشت . هر قلم کالایی که در انبارها نگهداری می شود ، جزء یکی از موارد زیر است و هر سازمان بسته به نوع وظایف ، هدف ها و تولیدات خود یک یا چند نوع از انبارهای زیر را داراست .
? مواد اولیه و خام
? کالاهای نیم ساخته یا کالای در جریان ساخت
? محصول یا کالای ساخته شده
? لوازم مصرفی و ملزومات مصرفی
? اجناس خریداری شده برای فروش
? لوازم و قطعات یدکی ماشین آلات
? ابزار آلات و قالب ها
? انبار ضایعات
انبارداری باید در سه مرحله انجام شود
1. دریافت یا تحویل گرفتن کالا
2. نگهداری و حفاظت اجناس و کالا در انبار ( انبار کردن )
3. صدور یا تحویل دادن اجناس و کالا به خارج از انبار
فرایند دریافت کالا:
جزء اول از مرحله اول انبارداری : شامل کنترل و بازرسی قبل از تحویل گرفتن قطعی اجناس و کالا توسط انباردار می باشد که طبق ضوابط و براساس مدارک و در شرایط خاصی صورت می گیرد که در هر سازمانی روش آن تعیین و به موقع به اجرا گذاشته می شود .
جزء دوم از مرحله اول انبارداری: مربوط به عملیات صدور رسید انبار است که در مراحل بعدی انبارداری و حسابداری ازآن به عنوان سند انبار استفاده می شود . رسید انبار باید گویای کلیه مشخصات کمی و کیفی عمل انبارداری در این مرحله باشد .
مرحله دوم – مرحله نگهداری و حفاظت اجناس و کالا در انبار (انبار کردن) :
انبار کردن یکی از مراحل مهم و با اهمیت مراحل انبارداری بشمار می رود. زیرا با انبار کردن کالا ، فرصت استفاده از کالا در زمان و مکان برای مصرف کننده فراهم می شود . به طوری که مصرف کننده قادر می گردد در یک زمان خاص و یا در یک مکان به خصوص ، آن کالا را به مقدار مورد نیاز ، مورد استفاده قرار دهد.
ترتیب و روش مقرر در نگهداری و حفاظت اجناس و کالا در انبار براساس مراحل زیر استوار می گردد که عبارتند از :
الف – تعیین محل قرار دادن کالا در انبار ( راهرو ، ردیف ، قفسه ، طبقه)
ب - چیدن و انبار کردن کالا
ج – تهیه کارت شناسایی کالا و نصب آن بر روی اجناس و کالا در انبار
د – نگهداری و حفاظت کالا در انبار
تعیین محل قرار دادن کالا در انبار :
این امکان وجود دارد اجناس مشابه ای در یک موسسه قابلیت جایگزینی با یکدیگر را داشته باشند . بنابراین انباردار می بایست در خصوص تعیین محل مناسب برای استقرار این نوع اجناس به گونه ای عمل کند که ارتباط انواع آنها با یکدیگر برقرار شود تا در صورت نیاز به هریک از آنها ، امکان دسترسی به کالای مورد نظر به سهولت مقدور گردد . انباردار با در کنار هم و یا نزدیک قرار دادن این اجناس ، باعث کوتاه شدن مسافت جا به جایی و حمل ونقل ، کاهش خستگی ، تسهیل در دسترسی به موقع و فراهم سازی کالا در پاسخگویی به درخواست ها می گردد.
به همین دلیل ، محل قرار دادن کالا در انبار و انتخاب انبار باید با دقت وتأمل بیشتری صورت گیرد. ضمن آنکه نحوه چیدن و انبار کردن کالا از اهمیت ویژه ای برخوردار است که شامل :
? وضعیت انتخاب محل
? نحوه قرار دادن کالا در انبار
? استفاده مفید از بیشترین فضای داخل انبار
? رعایت اصول طبقه بندی کالا
? جلوگیری از تداخل شماره کالا واجناس
? عدم آسیب رسانی به کالا
? سهولت بیشتر در دسترسی و مهیاسازی کالا
? سهولت در شمارش موجودی کالا
علاوه بر موارد فوق عوامل دیگری نیز می تواند محل استقرارو قرار دادن کالا در انبار را تحت تأثیر قرار دهند :
? محل وموقعیت و شکل ظاهری و نوع ساختمان انبار
? امکانات و تجهیزات انبار
? خصوصیات فیزیکی کالا
? خصوصیات کیفی و شیمیایی کالا
چیدن و انبارکردن کالا:
پس از اینکه برای کالا محل مناسب استقرار در نظر گرفته شد ، نسبت به چیدن و انبارکردن آن اقدام می شود . چیدن صحیح ومنطقی کالا درانبارباعث
? افزایش کارآیی درپاسخگویی به درخواست ها،
? تسریع در شناسایی کالا ،
? افزایش قابلیت دسترسی به اقلام موجود در انبار،
? استفاده بیشتر از فضای موجود در انبار ،
? و آسیب ندیدن آنها می شود .
چیدن و انبارکردن کالا:
انباشتن کالا بر روی یکدیگر
چیدن کالا به ترتیب نظم و شماره کالا
در روش اول کالاها بر روی یکدیگر و روی هم چیده و انباشته می شوند . اصولاً در این روش کالاها و اجناسی را می توان به صورت انبوه نگهداری کرد که نوع بسته بندی آن به صورت کارتن ، جعبه ،بشکه ،عدل ،صندوق و یا به صورت فله باشند . این نوع بسته بندی اجناس و کالا باعث می گردد از فضای انبار حداکثر استفاده شود ، و هزینه های انبارداری مقرون به صرفه تر باشد.
چیدن کالا به ترتیب نظم و شماره کالا:
این روش باید در محل هایی که انبار قابلیت کنار یکدیگر قرار دادن انواع اجناس وکالا را دارد انجام شود . یکی از حالت هایی که چنین امکانی را فراهم می سازد ، وجود قفسه های مناسب برای استقرار و چیدن انواع کالا در انبار می باشد . وجود قفسه در انبار می تواند نظم و ترتیب لازم را برای چیدن و تعیین موقعیت اجناس و کالا فراهم سازد . هر موسسه ای بنا به ویژگی های اجناس و کالای موجود در انبار خود ،روش طبقه بندی موجودیها را انتخاب می کند و ظرفیت کل انبار را جهت قفسه بندی و ایجاد فواصل بین قفسه ها (در نظر گرفتن راهروها) و تعداد طبقات قفسه های مورد نیاز خود تعیین می نماید .
روش های چیدن و کدگذاری کالا در انبار :
? روش چیدن کالا بر حسب مراحل انجام کار
? روش چیدن کالا براساس حافظه
? روش شماره گذاری ساده با اعداد ترتیبی
? روش الفبایی(ترتیب حروف الفبایی نام کالا)
? روش تلفیقی حرف و عدد
? روش اعشاری یا دیویی
? روش نیمونیک
? روش کدگذاری بر اساس طبقه بندی کالا
تهیه کارت شناسایی کالا و نصب آن بر اجناس درانبار:
پس از تعیین محل و استقرار اجناس و چیدن کالاها در انبار ، می بایست اقدام به تهیه کارت شناسایی کالا که حاوی اطلاعات مربوط به آن کالا یعنی نام و مشحصات کالا، شماره کالا و هم چنین مکان آن کالا یعنی شماره راهرو، ردیف ، قفسه و طبقات کرد. سپس هر کارت شناسایی کالا را در مقابل آن کالا و در طبقه مربوطه نصب و الصاق کرد و اطلاعات مذکور را در دفتر راهنمای اجناس منعکس و درج نموده تا در مواقع پاسخگویی به درخواست کالا از سوی متقاضیان بتوان به آسانی به محل استقرار آن کالا در انبار دسترسی پیدا کرد.
مرحله سوم – مرحله صدور یا تحویل دادن اجناس و کالا به خارج از انبار :
سومین و آخرین مرحله انبارداری ، رساندن اجناس و کالای مورد تقاضای مصرف کنندگان یا خریداران کالاست که نیز تحت شرایطی و مبتنی بر مدارک و مجوزهای لازم صورت می گیرد. هیچ کالا یا جنسی بدون صدور مدرک ( مانند برگ درخواست کالا از انبار و یا حواله انبار و نظایر آن ) وبدون داشتن امضاهای مجاز و تصویب فرد مسئول از انبار خارج نمی شود. همچنین مدارک و اسناد باید آن قدر کامل و روشن تنظیم گردند که قسمت ها و واحدهای ذیربط و ذینفع در یک موسسه بتوانند آن را مورد استفاده قرار دهند . درهرحال صدور یا تحویل اجناس و کالا از انبار بر دو اصل استوار می باشد و آنها عبارتند از :
? صدور یا تحویل اجناس و کالا می بایست طبق مشخصات مندرج در برگ درخواست کالا از انبار و براساس ضوابط و مدارک مستدل و مستند که در یک موسسه تعیین شده است ، انجام شود . در این مرحله انباردار می بایست پس از دریافت برگ درخواست کالا از انبار و ملاحظه کلیه مندرجات آن و اطمینان از درستی مشخصات کالا ، شماره کالا و امضاهای مجاز آن ، دقیقاً همان اجناس و کالای مورد نظر را با توجه به مقادیر مورد نیاز قسمت متقاضی که برگ درخواست کالا از انبار قید شده است تحویل دهد .
موضوعی که انباردار باید در این مرحله بدان دقت کامل کند ، این است که:
مقادیر کالای درخواست شده نباید با میزان کالای تحویلی مغایرت داشته باشد. در هر حال، انباردار می بایست در مرحله تحویل دادن کالا به قسمت متقاضی و با افراد مراجعه کننده به انبار دقت لازم را به عمل آورد .
دومین اصل در مرحله تحویل دادن اجناس و کالا و خروج آنها از انبار این است که :
انباردار می بایست نسبت به صدور حواله و یا دریافت رسید از تحویل گیرنده کالا و اجناس اقدام کند. رسید تحویل کالا (حواله انبار ) یکی از مدارک مستدل و مستند هر انبار در زمان خروج کالا از انبار محسوب می شود. حواله انبار مواد اولیه ، حواله انبار قطعات و لوازم یدکی ،حواله انبار کالا و سایر حواله انبارهای اجناسی که دارای انبارهای مخصوص به خود هستند از جمله اسناد و مدارک مثبته انبار در یک موسسه محسوب می شوند .
دستورالعمل شرایط و ویژگیهای انبار های مواد شیمیایی و سموم
الف : مکان و طراحی ساختمان انبار
? 1- انبار مواد شیمیایی به محلی اطلاق می گردد که انواع ترکیبات شیمیایی و سموم به اشکال مختلف گاز ، مایع و جامد در آن بطور موقت نگهداری می شود و بر دو دسته انبار کوچک و انبار بزرگ می باشد .
? 2- انبار کوچک به انبار هایی اطلاق می گردد که دارای مساحت حداکثر 100 متر مربع بوده و عرض راهرو داخل آن کمتر از 5/1 متر نباشد .
? 3- انبار های بزرگ به انبار هایی اطلاق می گردد که دارای مساحت بیش از 100 متر مربع باشد .این گونه انبارها چنانچه مجهز به وسایل مکانیکی یا موتوری حمل و نقل باشد ، راهروها می بایست متناسب با عبور وسایل مذکور منظور گردد . راهروی طولی باید تا انتهای انبار خالی از کالا بوده و با رنگ سفید از دو طرف خط کشی و مشخص شده باشد . همچنین ظرفیت انبار با میزان سموم و مواد شیمیایی مورد نگهداری مطابقت داشته و حداقل 15% ظرفیت اضافه جهت جابجایی سهل محموله و احتیاجات احتمالی آینده در نظر گرفته شود .
? 4- محل انبار می بایستی به نحوی انتخاب گردد که حداقل سه جهت اطراف ساختمان به لحاظ دسترسی خودرو های امدادی و وسایل اطفاء حریق و ارسال تجهیزات ضروری در شرایط اضطراری آزاد باشد .
? 5- محل انبارهای بزرگ می بایست دور از مناطق مسکونی ، مدارس ، فروشگاهها ،بیمارستانها ، بازار میوه جات ، منابع آب آشامیدنی و ذخایر آب احداث گردد . ضمناً احداث این انبارها در مناطقی که سطح آبهای زیر زمینی بالا می باشد ممنوع است .
? 6- وجود گذرگاههای شیبدار RAMP در مبادی ورودیهای انبار برای ممانعت از خروج تراوشات به خارج از انبار ضروری می باشد این گذرگاه بایستی در داخل انبار و در خارج انبار در ورودی ها احداث گردد .
? 7- بدون عبور از سایر ساختمانها بایستی به انبار دسترسی مستقیم باشد .
? 8- دیوار های داخلی بایستی صاف و صیقلی بوده ، عاری از ترک و لبه باشد تا به آسانی پاکیزه شود .این دیوارها بایستی روی بند یا سدی که از مواد نفوذ ناپذیر به ارتفاع cm14 پوشیده باشد قرار گیرد و دیوار دور تا دور تمام انبار را در بر می گیرد .
? 9- دفتر انباردار باید جدا از منطقه نگهداری سموم و مواد شیمیایی باشد .
? 10- علاوه بر درب اصلی انبار بایستی درهای اضطراری نیز در نظر گرفته شود .
? 11- درب ها بایستی مجهز به قفل ایمنی و میله های حفاظتی بوده ، پنجره ها و هواکش ها نیز باید به میله های حفاظتی مجهز بوده تا ورود افراد غیر مسئول ممانعت شود .
? 12- چنانچه از وسایل جانشینی دیگری برای هواکش و نور استفاده می شود اجباری برای ساخت پنجره نمی باشد . در غیر اینصورت باید پنجره ها سایه بان داشته تا از ورود نور مستقیم خورشید ممانعت شود .
? 13- سیستم هواکش مناسب ، مجهز به فیلتر جهت ممانعت از تجمع بخارات شیمیایی مواد و خطر آتش زایی تعبیه گردد . این سیستم باید به نسبت وسعت انبار نصب شود و سطح آن بایستی حداقل 150/1 سطح کف باشد .
? 14- کف انبار بایستی با خط کشی بلوک بندی و شماره گذاری شود و در کنار هر بلوک راهروهایی به عرض حداقل 1 متر جهت جابجایی ، بازرسی عبور هوای آزاد در نظر گرفته شود هر بلوک بایستی حاوی تنها یک محموله با مشخصات یکسان باشد .
? 15- علائم هشدار دهنده بایستی در خارج از انبار به زبان فارسی نصب گردند . علائم خطر سموم ، آتش زایی و عدم اجازه ورود به افراد غیر مسئول از جمله علائم هشدار دهنده مهم است .
? 16- سیستم خنک کننده و گرم کننده بایستی به گونه ای تعبیه گردد که موجب گرم شدن و یا سردشدن مستقیم مواد انبار نگردند . استفاده از وسایل گرم کننده هوا که با نفت و گاز می سوزند ممنوع است .
? 17- ایجاد هر گونه مخزن جهت نگهداری مواد شیمیایی مایع و یا گاز در انبار های کوچک بطور کلی ممنوع است .
? 18- محل انبارها می بایست به نحوی انتخاب گردد که راههای دسترسی مناسب برای حمل و نقل خودروهای امدادی در شرایط ویژه موجود باشد به نحوی که بدون برخورد با مانع تا درب ورودی انبار امکان پیشروی باشد و ساختمان محل انبار استحکام و ایمنی مناسب را جهت نگهداری مواد شیمیایی و سموم داشته باشد .
? 19- دیوارها و سقف و سرپناه تمام انبارها بدون استثناء باید از مصالح غیر قابل اشتعال ساخته شود ، بکاربردن چوب ، تخته ، پلاستیک و خرپا های چوبی و تخته ای در ساختمان انبارها بکلی ممنوع است . اجزاء مقاوم نظیرخرپاها و تیر آهن و یا حمال های بتونی با مصالح غیر قابل اشتعال باید به طریقی عایق کاری شوند که در برابر آتش سوزی برای مدت حداقل دو ساعت و ستونها برای مدت 3 ساعت مقاومت نمایند .
? 20- کف تمام انبارهاباید بتون یا سنگ فرش بوده و نسبت به مواد شیمیایی و سموم غیر قابل نفوذ باشد . شیب و آبروی کف محوطه طوری باشد که مایعات در زیر کالا ها جمع نشود همچنین صاف بوده ، لغزنده نباشد و فاقد هر گونه ترک و یا شکاف باشند .
? 21- در انبار های بزرگ مواد شمیایی و سموم ، هرگونه زه کشی باید برای دفع فاضلاب به حوضچه ای متصل باشد تا از ورود فاضلاب به درون آبراهها و یا مجاری فاضلاب عمومی جلوگیری شود .
? 22- میزان و مقدار ذخیره آب مورد لزوم آتش نشانی و همچنین سیم کشی برق و تناسب قطر سیم های برق با بار الکتریکی لازم و نیز کلید ضد جرقه در کلیه انبارها بر حسب دستور العمل های فنی موجود باید در نظر گرفته شود .
? 23- محوطه انبار ها باید عاری از پوشال ، خاشاک و خرده چوب و کاغذ و سایر مواد زائد قابل اشتعال باشد .
? 24- انبارها می بایست به تناسب موادی که از آنها نگهداری می شود مجهز به وسایل ضروری اطفاء حریق مطابق استانداد های سازمان آتش نشانی باشد .
? 25- در کلیه انبارهای مواد شیمیایی و سموم نصب سیستم های هشدار دهنده اجباری است .
? 26- روشنایی طبیعی انبارها می بایستی به گونه ای طراحی گردند که مواد شیمیایی و سموم موجود در آنها در معرض تابش مستقیم نور خورشید قرار نگیرند.
? 27- دمای انبارها حسب نوع مواد نگهداری شده طبق استانداردGMP دریک یا دو دامنه ذیل می بایستی قرار گیرد .
? الف ) دمای سردخانه ای ، 5-2 درجه سانتی گراد
? ب) انبار خنک 15- 8 درجه سانتی گراد
? 28- میزان رطوبت انبارها می بایست زیر 40 درصد تنظیم گردد .
? 29- جهت کنترل دما و رطوبت ، در چند نقطه انبار می بایست دما سنج و رطوبت سنج نصب گردیده و بطور روزانه کنترل شود .
? 30- جهت جلوگیری از بروز حادثه و پیشگیری از صدمات جانی ، هر انباری مجهز به تابلوهای هشدار و علایم راهنما بوده و محل نصب اینگونه هشدارها و علایم مناسب و قابل رؤیت باشد .
? تبصره 1 : تابلوها می بایست از فاصله حداقل 15 متری قابل دیدن و خواندن باشند .
? تبصره 2 : معنا و مفهوم تابلوها می بایست به کارکنان آموزش داده شود .
? 31- انبار مواد شیمیایی و سموم باید حداقل مجهز به دو دستگاه پودر گاز 12 کیلوگرمی و یک دستگاه کپسول پودر گاز 50 کیلوگرمی بوده و به نسبت حجم انبارها ، دارای تعدادی سطل آتش نشانی سرباز محتوی ماسه خشک سرند شده باشند .
? 32- کپسول های آتش نشانی می بایست حسب زمان اعتبار مورد بازدید قرار گیرند .
ب- انبارداری سموم و مواد شیمیایی
ماده1-1 موجودی بایستی به گونه ای نگهداری شود که محموله ای که زودتر وارد انبار شده زودتر نیز خارج گردد . به عبارتی محموله های قدیمی تر قبل از محموله های جدید مصرف گردد .
ماده1-2 محموله ها در انبار بایستی یطور مرتب بازرسی گردند تا وضعیت آنها شامل فساد ، سفت و تراکم شدن ، رسوبی شدن ، ژله ای شدن ، تغییر رنگ و نیز وضعیت ظروف بررسی گردند .
ماده1-3 محتوی ظروف آسیب دیده و نشت نموده بایستی فوراً بسته بندی و برچسب گذاری گردند.
ماده1-4 مکان آلوده بایستی سریعاً پاک شود .
ماده1-6 از ایستادن بر روی بسته بندی ها و ظروف که با وزن انسان ممکن است صدمه دیده و برای فرد ایجاد خطر نماید خودداری شود .
تبصره : ظروف خالی که قرار است امحاء گردند بایستی در مکان ویژه و مطمئنی جهت ممانعت از سرقت و استفاده مجدد برای سایر مقاصد قرار گیرند .
ماده1-7 هنگام کار در انبار از خوردن ، آشامیدن و استعمال دخانیات خودداری شود .
ماده1-8 انبار دار و کارگران انبار باید آموزش های لازم ذیل جهت انبارداری ، ثبت و حمل و جابجایی را ببینند .
- شناخت رفتار انواع سموم و مواد شیمیایی مطابق طبقه بندی انجام شده در آئین نامه
- اطلاعات لازم مبنی بر رفتار احتیاطی لازم در حین جابجایی و حمل به منظور اجتناب از بروز حوادث
- اطلاعات مربوط به نحوه عملکرد در حین بروز حوادث احتمالی در جهت کاهش خطرات حادثه نسبت به انسان و محیط زیست .
- اطلاعات لازم در زمینه اطفاء حریق ، کمکهای اولیه ، استفاده از وسایل ایمنی و حفاظتی مناسب ، روشهای مناسب جهت جلوگیری از مخاطرات ناشی از نشت و تراوش مواد
- اطلاعات لازم در خصوص طبقه بندی انواع مختلف سموم و مواد شیمیایی .
ماده1-9 انباردار موظف ست از وجود ابزار ها و لوازم ضروری اطمینان داشته باشد .
ماده1-10 انباردار و کارگران در هنگام کار باید از وسایل ایمنی و حفاظتی ذیل استفاده نمایند :
- لباس یکسره آستین دار بلند از جنس مقاوم که تمام بدن را بپوشاند .
- عینک حفاظتی مناسب جهت حفاظت از چشم در مقابل حوادث و خطرات ناشی از سموم و مواد شیمیایی
- ماسک مناسب جهت تصفیه بخارات و گازهای ناشی از مواد سمی
- دستکش لاستیکی مناسب
- چکمه لاستیکی ضخیم
- پیش بند از جنس PVC ، نئوپرن و یا پیش بندهای یکبار مصرف از مواد پلی اتیلنی که از گردن تا پایین زانو را بپوشاند .
سیستم ثبت سموم و مواد شیمیایی در انبار:
- سیستم ثبت بستگی به میزان کارآیی انبار و تجهیزات موجود در آن دارد .
- اطلاعات ثبت شده بایستی حداقل در دو نسخه در مکانی جدا از انبار نگهداری شود .
- فرم ساده ای از مشخصات محموله بایستی به محموله چسبانده شده و در کنار بلوک ها قرار گیرد .
- سیستم ثبت بایستی دقیق ، شامل جزئیات ریز باشد .
- به محض ورود و خروج محموله بایستی مشخصات کاملی از محموله توسط انباردار ثبت گردد .
مشخصات شامل موارد ذیل می باشد :
نام شیمیایی و تجارتی محموله ، تاریخ ورود و یا خروج ، مبداء و یا مقصد ، فرمولاسیون ، مقدار کل حجم واحد ، بسته بندی ، تاریخ ساخت تاریخ انقضاء ،نام تولید کننده ، شماره پارت ، این آمار بایستی به روز باشد .
- بطور روزانه یک بازرسی سریع از ظروف و شبکه ها انجام و هرگونه نقص گزارش و رفع گردد .
ماده1-11 نحوه آرایش و طبقه بندی مواد شیمیایی و سموم در انبارها می بایست به نحوی باشد که امکان رؤیت و دسترسی به آنها به آسانی امکان پذیر باشد .
ماده1-12 محل انبارهای بزرگ می بایست دور از مناطق مسکونی ، منابع آب آشامیدنی ، مناطق در معرض سیل و بطورکلی مناطقی که دارای قابلیت خطر آفرینی برای انسان و محیط زیست باشد احداث گردد .
ماده1-13 در داخل انبارها باید به نسبت وسعت آن بر حسب مورد دستگاههای هواکش مجهز به فیلتر نصب شود تا هوای انبار مرتباً تعویض گردد .
ماده1-14 کلیه مواد شیمیایی و سموم می بایست در بسته بندی های استاندارد ( مطابق با قوانین جاری ) انبار گردند .
ماده1-15 سموم و مواد شیمیایی در گروههای مختلف حسب حالت فیزیکی ، قابلیت خطرزایی ( آتش گیری ، انفجار ، . . . ) در طبقه بندی انبار قرار گیرند .
ماده1-16 مواد شیمیایی و سمومی که سمیت آنها بسیار زیاد است در قسمتی جداگانه از انبار قرار گیرند .
ماده1-17 سموم و مواد شیمیایی دارای طول عمر کمتر از 2 سال همراه با تاریخ ساخت و تاریخ مصرف که بطور خوانا در روی بسته بندی آنها درج شده باشد در محلی از انبار قرار گیرند که انقضاء تاریخ مصرف انها براحتی قابل رویت باشد .
ماده1-18 هر انباری می بایست به سیستم ثبت ورود و خروج مواد ( گزارش دهی) حسب فرمهای استاندارد مجهز باشد .
ماده1-19 بشکه ها و بسته بندی مواد شیمیایی و سموم می بایستی طوری روی هم قرار گیرند تا فشار بیش از حد مجاز بر آنها وارد نشود . ( طبق دستورالعمل تولید کننده رفتار شود )
ماده1-20 مقاومت جنس مواد بسته بندی به میزانی باید پیش بینی گردد که متناسب محتویات داخل آن باشد .
ماده1-21 جنس مظروف می بایست به گونه ای انتخاب شود که نسبت به نفوذ رطوبت و تاثیر حرارت دارای مقاومت باشد .
ماده1-22 نگهداری انواع مواد قابل اشتعال در ظروف سرباز یا قوطی و بشکه های دارای نشت بطورکلی ممنوع است .
ماده1-23 برای نگهداری شیشه ها ، قوطیها و ظروف محتوی مواد روغنی و مایعات قابل اشتعال باید قفسه بندی فلزی مناسب در انبار فراهم گردد به نحوی که از وارد آمدن فشار و در نتیجه شکستگی یا ساییدگی ظروف مذکور جلوگیری بعمل آید .
ماده1-24 حلال ها و سایر موادی که دارای فشار بخار بالایی هستند نمی بایستی در معرض نور مستقیم در بشکه های سیاه پر شوند .
ماده1-25 ظروف و بسته بندی های مواد شیمیایی و سموم بطور هفتگی میبایست از نظر محل نگهداری ، نشت مواد ، وضعیت ایمنی ، وسایل حفاظت فردی شاغلین در انبارها و محیط انبار و همچنین عملیات پاکسازی مورد بازدید قرار گیرد
ماده1-26 مواد شیمیایی و سموم ناسازگار نمی بایستی در کنار یکدیگر نگهداری شوند و در صورت لزوم می بایست با استفاده از دیوارهای مستحکم و خاکریز پیش بینی های لازم را اعمال نمود .
ماده1-27 مواد شیمیایی با قابلیت اشتعال بالا و میل ترکیبی زیاد می بایست حداقل با 15 متر فاصله از سایر مواد قرار گیرند .
ماده1-28 در هر انبار می بایست ظروف و بشکه های خالی جهت انتقال محتویات ظروف آسیب دیده موجود باشد
سیستم کنترل موجودی ABC
موجودی انبار در هر سیستم تولیدی یا خدماتی نقش کلیدی و استراتژیکی را ایفا می کند و با کنترل و برنامه ریزی صحیح آن می توان در متعادل ساختن جریان عملیات گام برداشت. در موجودی انبار معمولاً تعداد کمی از اقلام، بخش عمدة ارزش موجودی انبار را به خود اختصاص میدهند و بالعکس تعداد زیادی از اقلام ارزش کمی را دارا م یباشند لذا داشتن یک روش واحد کنترل موجودی برای تمامی این اقلام منطقی به نظر نم یرسد. سیستم کنترل موجودی ABC اقلام موجود در انبار را بر اساس ارزش و اهمیت آنها در طبقات مختلفی طبقه بندی می نماید.
در سیستم کنترل موجودیABC بیشترین توجه معطوف اقلام در طبقه بالا بوده و طبقات بعدی از اهمیت کمتری برخوردار هستند. در این مقاله برای طبقه بندی اقلام شیمیایی یک مجتمع پتروشیمی الگوریتمی پیشنهادی ارائه گردیده است که معیارهای مختلفی را در کلاسبندی اقلام در نظر می گیرد. نتایج حاصل از کلاسبندی نشان می دهد که 72,55 درصد از کل اقلام شیمیایی مجتمع پتروشیمی فوق دارای ارزش 9,85 درصد می باشد در حالیکه ،C در کلاس در کلاسA 8,45 درصد از کل اقلام شیمیایی دارای ارزش 65,82 درصد و یا بعبارتی دارای ارزش ریالی ، 102038493853,37 می باشد 19 درصد از کل اقلام در کلاسB قرار گرفته اند که دارای درصد ارزش اقلام 24,33 درصد یا 37722210667 ریال می باشد
منبع:
ایمنی در انبار - مهندس بابک کاظمی