هرگز از ابراز علاقه و محبت پرهیز نکن که این عامل نقش معجزه آسایی را در رابطه خوب و آرام ایجاد میکنه. به خانواده همسر احترام بگذار و آنها را برعلیه خود ندان بلکه دوستانی مهربان بدان که ممکن است از هر دلسوزی گهگاهی نصیحتی هم داشته باشند. از هم اکنون تمرین کنید هر مشکل کوچکی را با دیگران مخصوصا خانواده هایتان در میان نگذارید و آنها را کمتر قاضی رفع مشکل بدانید.
بدون تردید زوج های جوان باید با دیدی بازو و آشنایی کامل از استعدادها و خصوصیات اخلاقی و فرهنگی یکدیگر، زندگی مشترک خود را آغاز کنند تا در فراز و نشیب زندگی، با همراهی و همدلی مشکلات را پشت سر بگذارند، در اسلام نیز همسطح بودن زن و شوهر مورد تاکید قرار گرفته است اما نکته اصلی در این است که آیا ارتباط و دوستی قبل ازدواج به وسیله آشنایی های خیابانی و تلفنی و یابه واسطه اینترنت – که متاسفانه امروز در برخی محافل تروجی و تبلیغ می شود – میتواند شناخت کامل را تامین کند و جوانان را به سوی کانونی سرشار از عشق و تفاهم و ایثار سوق دهد یا خیر؟
درآغاز باید به این نکته توجه کرد که چه شناختی تفاهم و درک متقابل را به همراه خواهد داشت و یکرنگی و یکدلی لازم را در زندگی به وجود خواهد آورد.
واضح است زمانی شناخت کامل و دقیق به دست می آید که با عقل و خرد، فرد مقابل را از جهات مختلف مورد ارزیابی قرار دهیم درضمن باید تلاشهای شناختی خویش را به گونه یی تحت کنترل درآوریم که از کجروی در اندیشه مصون بمانیم و در نتیجه، به شناخت با بازشناسی صحیح از یکدیگر راه یابیم. سه عامل سبب شناخت صحیح و حفظ از اشتباه است.
ارزشیابی کفایت ادله و شواهد: دلایلی که برای دست یافتن به نتیجه تدارک شده ارزیابی می گردد و از جهت کفایت مورد بازبینی قرار می گیرد (عقل و روزی).
برخورداری از علم: احاطه علمی و برخورداری از اطلاعات گسترده، این امکان را برای فدر فراهم می آورد که موارد بیشتر برای ترکیب و مقایسه مطالب در اختیار داشته باشد و از این رو به شناختی عمیق تر دست یابد و امکان عقل ورزی بیشتری خواهد داشت.
کنترل حب و بغض: عقل ورزی مستلزم آن است که از دخالت های انحراف آمیز حب و بغض، جلوگیری شود زیرا همانگونه که دشمنی مانع از دیدن قوت ها است، دوستی و احساسات عاطفی مانع بازشناسی ضعف ما است.
حال، بسی روشن است که دوستی های خیابانی و تلفنی و یا به وسیله اینترنت از آنجا که افراد در هاله یی از احساسات و عواطف غوطه ورند و در پی فردی هستد که با ساخته های ذهنی شان مطابق باشد در ارکان شناخت ناتمام است و کوری حاصل از احساس محبت و علاقه پیدا کردن فرد و ارتباط با او، حاکم است و با شور و هیجان جوانی همراه می گردد، حس واقعیت آزمایی ضعیف شده و درمقابل، حالت های کام بخشانه، بسیار قوی می گردند. بویژه زمانی که پای زیبایی و جذابیت های جسمانی به میان آید.
دکتر روانشناسی پیرامون همین مطلب می گوید: در یکسری تحقیقات، به مردان مورد آزمایش گفتند که در اینجا دو خط تلفن وجوددارد؛ با یکی از آنها با خانمی زیبا صحبت می کنید و با دیگری با خانمی زشت.
هنگام صحبت با خانم زیبا آنها فکر می کردند که او باهوشتر است و مثلا معاشرتی هم است و لذا خود اینها در صحبت با او معاشرتی می شدند و سعی می کردند جذابتر جلوه کنند؛ یعنی هر دو طرف بهتری چیزهایشان را در ویترین می گذارند و این ویترین ها هستند که با هم صحبت می کنند. هنگامی که دست از پیشگویی کام بخشانه برداریم انتظاراتمان هم متفاوت خواهد بود، یعنی هنگامی که با واقعیت ها روبرو می شویم، حس می کنیم معشوق چهره اش عوض شده است.
در نتیجه از آنجا که دراین گونه ارتباط ها هویت های بدلیل و ساختگی عرضه می شود نمی تواند طرفین را از الزام های درونی نسبت به عشق، محبت، خانواده و به دوش کشیدن یک عمر احساس مسوولیت و بخصوص از مقدار ظرفیت های روانی و عاطفی یکدیگر با خبر سازد، بلکه این آشنایی، سطحی و املا عاطفی است و حرف هایی هم که در آن مقطع رد و بدل می شود به همینگونه است است و در آنها از اصول موثر در شناخت، خبری نیست بویژه در ارتباط تلفن و یا اینترنتی که ازمواجهه حسی و مستقیم بی بهره است.
اگر سری به هفته نامه و مجلات خانوادگی بزنیم، صفحات همراز و پزشک مشاور، مملو از غمنامه هایی است که دختر و پسرها از دوستی و ازدواج های ناکام خود نوشته اند. بسیاری از ایشان، وقتی شور و اشتیاق اولیه شان فرو نشست و با واقعیت های زندگی، بیشتر روبه رو شدند، با یکدیگر احساس نوعی بیگانگی و غرابت کرده و با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه شده اند.
دکتر جامعه شناسی پیرامون ضعف این پیوندها می گوید: جوانانی که همدیگر را در پارک و خیابان ها می یابند یا از طریق تماس تلفنی به همدیگر علاقه مند می شوند، اصولا مبنا و اساس علاقه مندی خود را بر همان نگاه های اولیه پایه گذاری می کنند و این عشق و علاقه وقتی ظاهری باشد قاعدتا بعد از مدت زمانی به تحلیل می رود، لذا می بینیم که اغلب چنین ازدواج هایی حتی بعد از مدت زمان کوتاهی (کمتر از دو سال) به طلاق می انجامد.
برای شناخت لازم باید بر بافت خانوادگی، فرهنگی، اقلیمی، شرایط محیطی که فرد در آن رشد یافته، میزان تحصیلات و شاخص هایی از این قبیل، دقت و مطالعه کرد تا طرفین زمینه های تفاهم را بازشناسی کنند. بسیار ساده انگاری است که انسان به کسی اعتماد کند که به صرف «دیدن عکس دختری در اینترنت بلافاصله پیام داده و خواستگاری کند و مدعی باشد نیمی از ثروت خود را از دست بدهد و به کشوری دیگر سفر کند» اگر هم چنین موردی وجود داشته باشد می تواند به عنوان ملاک عمومی و قانونی همگانی در امر ازدواج باشد.
ازدواج و همدلی و همراهی در فراز و نشیب زندگی شناختی بسیار عمیق و فراتر از این دست مسائل نیاز دارد. البته اگر دختر و پسر پس از مطالعه دقیق بر عوامل ایجاد شناخت به تفاهم رسیده و قصد ازدواج داشته باشند می توانند با هماهنگی خانواده ها برای اطمینان و ایجاد هماهنگی و همسانی بیشتر با نامزدی شرعی (عقد موقت) به خواست خود برسند، بدین ترتیب طرفین با راهیابی به مقصود از طریق مواجهه حسی و نظری از راه صحیح و موردپسند عرف و شرع به شناخت کاملی از یکدیگر خواهند رسید.
به امید آنکه رسانه ها به جای ارایه الگوی ناصحیح و مردود در انظار کارشناسان علوم تربیتی و اجتماعی و خلاف شرع آن هم بهاسم استفاده از پدیده اطلاع رسانی جدید و به جای معرفی سایت ها و راههای بی ارزش و گمراه کننده و تبلیغ ضدارزش ها به وظیفه خطیر خود توجه بیشتری کرده و جوانان را به سوی راههایی علمی و مطابق با علم و اخلاق آشنا سازند
“میشل واینر-دیویس متخصص و مشاور ازدواج در این زمینه می گوید، “مشکل اینجاست که افراد نمی توانند در زندگی خود کارها را اولویت بندی کنند.” از دیدگاه او، عشق چیزی است که نیاز به مراقبت و پرورش دارد—چیزی نیست که به خودی خودش اتفاق بیفتد.
واینر-دیویس، وجود بچه ها را یکی از مهمترین عوامل قطع ارتباط و دوری زن و شوهرها می داند. او می گوید، “در فرهنگ امروز ما، تمرکز و توجه اصلی روی بچه هاست و زوج ها تصور می کنند باید همه ی اوقات فراغت خود را به فرزندانشان اختصاص دهند. اما به خاطر فرزندانشان هم که شده باید وقتی را هم به همدیگر اختصاص دهند. اگر نتوانند وقتشان را با هم بگذرانند، قادر به ایجاد فضای محبت و دوستی در خانواده نخواهند بود.”
دکتر واینر دیویس که از سال ???? تاکنون در زمینه ی مشاوره ی خانواده فعالیت داشته است، با زوج هایی برخورد داشته که در تلاش برای فهم این بوده اند که چرا رابطه شان رو به سردی رفته است. او ریشه ی این مشکل را معمولاً با سؤالاتی مثل این قطع میکند: “آخرین باری که با همسرتان یک قرار ملاقات عاشقانه گذاشتید کی بود؟”
و در اکثر این موارد، زوج ها بعد از مدتی نگاه کردن به همدیگر پاسخ می داده اند، “نمیدانیم!” یا درمورد مسابقه ی بسکتبال پسر کوچکشان صحبت می کنند. واینر-دیویس در این زمینه می گوید، “آنها قادر به درک این نیستند که برای حفظ یک رابطه، طرفین باید زمانی را عاشقانه درکنار هم سپری کنند.”
دکتر واینر معمولاً به مراجعه کنندگان خود توصیه می کند که یک شب در هفته را برای باهم بودن قرار بگذارند تا از بودن کنار هم لذت ببرند—بدون اینکه چیزی مزاحم آنها شود.
واینر-دیویس می گوید، “من زوج ها را تشویق می کنم که علیرغم احساساتشان، زمان بیشتری را کنار هم بگذرانند. مطمئناً از تاثیری که در زندگیشان ایجاد خواهد کرد غافلگیر خواهند شد. این راهکار از هر مشاوره و درمانی بهتر است و بیشتر نتیجه میدهد.”
لازم نیست زیاد خرج کنید!
اما چطور می توانید زمانی را به تنهایی در کنار همسرتان سپری کنید وقتی، ?) بچه دارید، ?) وقت ندارید، ?) پول زیادی برای خرج کردن ندارید. مطمئناً شام در یک رستوران فوق العاده با ارکستر ویژه برای چنین شبی عالی خواهد بود. اما لازم نیست برای چنین شبی اینقدر خرج کنید…مطمئناً راه های بهتر و ارزانتری هم هست. موارد زیر از جمله کارهایی است که می توانید برای این شب از آن استفاده کنید:
- هر شب جمعه بچه ها را یک ساعت زودتر از زمان همیشگی بخوابانید و این یک ساعت اضافی را باهم و کنار هم بگذرانید.
- اگر فکر میکنید با بودجه ای که دارید نمی توانید برای کودکتان پرستار بگیرید، به افراد دیگر فکر کنید، مادر و پدر خودتان، زوج همسایه که بچه ندارند و خیلی افراد دیگر شاید بتوانند آن روز از فرزندتان مراقبت کنند.
- با هم برای پیاده روی به پارک محل بروید.
- به یک کافی شاپ رفته و ساعتی را کنار هم بگذرانید.
- یک پازل بخرید که هیچکدامتان قبلاً انجام نداده اید و با هم آنرا انجام دهید.
اینکه چند وقت یکبار چنین برنامه ای برای خودتان ترتیب دهید به خودتان و شیوه ی زندگیتان بستگی دارد. بعضی زوج ها هفته ای یکبار از این قرارها باهم می گذارند بعضی یک هفته درمیان و خیلی ها هم فقط ماهی یکبار می توانند چنین برنامه ای داشته باشند. نباید به کمیت این بیرون رفتن ها توجه کنید، توجه شما باید به کیفیت آنها باشد. مهمترین چیز در بقای عشق در یک رابطه این است که دو طرف بتوانند ساعاتی را باهم بگذرانند.
دکتر واینر-دیویس اعتقاد دارد که نباید خودتان را برای طرح برنامه برای این شب ها محدود کنید. فقط کافی است ساعاتی را با روحیه ی عالی و عشق کنار هم بگذرانید. باید بتوانید هر روز همدیگر را ناز و نوازش کنید، همدیگر را با اسم های مستعار صدا کنید و همدیگر را تحسین و تمجید کنید. باید همیشه فکر کنید که تازه با همسرتان آشنا شده اید و عشق و علاقه تان را با همان حرارت و شوق به او ابراز کنید.
با استفاده از این راهکار خواهید دید که چطور عشق و محبت دوباره در رابطه تان جاری خواهد شد و هر روز برایتان روزی تازه خواهد بود!
“از موضوعات مهمی که می توان در حوزه جامعه شناسی خانواده آن را به عنوان مسئله ای اجتماعی تلقی نمود پدیده تأخیر سنی ازدواج در بین جوانان است . این موضوع صرف نظر از این که یک معضل اجتماعی است می تواند به عنوان آسیب اجتماعی طرح گردد.
واقعیت این است که خانواده در مفهوم کلی خود پدیده ای تاریخی و جهانی است و در همه جا وجود دارد چرا که به نیازهای افراد پاسخ می دهد و کمتر جامعه ای را می توان سراغ داشت که دارای نهاد خانواده نبوده باشد، گرچه باید اذعان نمود این نهاد در مسیر شکل گیری خود تحولات متفاوتی را پشت سر گذاشته است. بنابراین می توان بیان نمود که خانواده به عنوان نهادی اجتماعی دارای مجموعه ای از الگوهای رفتاری است که به منظور برآورده ساختن نیازهای انسانی به وجود می آید. این نهاد به منظور برطرف نمودن بعضی از نیازهای انسانی دارای یک سری کارکردها است که از جمله آنها موضوع ازدواج و فراهم نمودن زمینه های وابسته بدان در بین اعضای خانواده است.
تحول در ساخت خانواده های «گسترده» به «هسته ای» نکته ای است که تأثیر آن در زمینه الزام یا اختیار اجتماعی در ازدواج قابل مشاهده است. به گونه ای که از الزام و اجبار هنجاری که از سطح جامعه در قالب نیروهای بیرونی و چهره به چهره موجب می گردید که فرد تحت فشار هنجاری در سنین مقرر یا حتی زودتر تن به ازدواج دهد کاسته و تبدیل به اختیار و گزینش فردی شده است. به عبارتی بازخواست های بزرگانه تبدیل به درخواست های جداگانه در زمینه ازدواج گردیده است.
در واقع میل به ازدواج از اصلی ترین و مهمترین نیازهای نوع انسانی در جامعه بشری است و چه بسا دختران و پسران که امید و آرزوی خود را در زندگی فردا می جستند حالا آن را پیش روی دارند و درصدد بهره برداری صحیح و دلپسند از زندگی می باشند. با این تفاوت که خانواده های امروزی در مسیر تحولاتشان با دو تحول عمده ساختاری و کارکردی در این زمینه درگیر شده اند.تحول ساختاری بر این مبنا که حوزه ساختاربندی قدرت در خانواده را تعیین می کند وحوزه کارکردی به وظایفی که خانواده در طول حیات خود بر عهده داشته است اشاره می کند. در راستای این تحولات است که جامعه شناسان مسیر تحولات خانواده را از خانواده های «گسترده» به «هسته ای» شناسایی کرده اند.
به گونه ای که خانواده ی گسترده متشکل از اشخاصی است که به علت بستگی های نسبی و خونی با یکدیگر مرتبط هستند و فرزندان همراه خانواده هایشان با پرداختن به حرفه و کار پدر در کنار هم به طور دسته جمعی زندگی می کنند؛ در حالی که خانواده هسته ای ( که فقط از شوهر، زن و فرزندان تشکیل شده ) دیگر توان نگهداری از فرزندان ازدواج کرده را ندارد و از طرفی فرزندان نیز تمایلی به سکونت در خانواده های پدری ندارند و زندگی مستقل و دور از خانواده را ترجیح می دهند. با این نگاه به خانواده و آسیب شناسی تحولات آن می توان مسئله تأخیر سنی ازدواج را در میان جوانان به شیوه نوینی تبیین نمود. چرا که آنچه در جامعه امروزی ما مشهود است صحبت از تحول خانواده به سوی خانواده های هسته ای و در برخی مناطق در مرحله ی گذار از این وضعیت می باشد.
با این توضیح مسئله تأخیر سنی ازدواج و سایر مسائل از قبیل افزایش طلاق و … را می توان در نوع ساختار و کارکرد نهاد خانواده آن هم در بعد هسته ای تشریح نمود. چرا که نگاهی به گذشته خانواده های گسترده در ایران بیانگر آن است که زودرسی سن ازدواج و منع اجتماعی طلاق و تکیه بر ازدواج های درون همسری از مسائل خانواده در آن زمان بوده است ولی امروزه در خانواده های هسته ای با تأخیر سنی ازدواج، تکرار و افزایش طلاق و تکیه بر ازدواج های برون همسری مواجه هستیم. در واقع حرکت از این مرحله ما را به سوی تطور در همسر گزینی در خانواده ها رهنمون می سازد و بر این اساس می توان محورهای عمده ای را که اقدام به ازدواج را در جامعه ممکن و مسئله ساز می نماید تشریح نمود.
این محورها عبارت اند از:
? – الزام یا اختیار اجتماعی در ازدواج
تحول در ساخت خانواده های «گسترده» به «هسته ای» نکته ای است که تأثیر آن در زمینه الزام یا اختیار اجتماعی در ازدواج قابل مشاهده است. به گونه ای که از الزام و اجبار هنجاری که از سطح جامعه در قالب نیروهای بیرونی و چهره به چهره موجب می گردید که فرد تحت فشار هنجاری در سنین مقرر یا حتی زودتر تن به ازدواج دهد کاسته و تبدیل به اختیار و گزینش فردی شده است.
مفهوم واقعی ازدواج ،پذیرش یک پایگاه جدید است. پایگاهی با مجموعه جدیدی از امتیازات و الزامات و نیز پذیرفته شدن از سوی افراد جامعه. این پذیرش از طریق نوعی تأیید اجتماعی به نام شعائر و مراسم ازدواج انجام می گیرد. مراسم ازدواج و سنت های مرتبط با آن در حقیقت ابزاری اند که این نقش را علنی می سازند و درباره آن تبلیغ می کنند. هم از این حیث که دو فرد در حال سرگیری ازدواج با یکدیگر هستند تا آنها را به جامعه معرفی کند و از حیث دیگر عده ای را به تدریج جامعه پذیر نماید تا آماده پذیرش این نقش در جامعه شوند.
به عبارتی بازخواست های بزرگانه تبدیل به درخواست های جداگانه در زمینه ازدواج گردیده است. این وضعیت موجب می گردد که براساس آن زوجین در آنچه به عنوان بزرگترین اقدام در تعیین سرنوشت شان تلقی می شود حق تصمیم گیری و انتخاب به خودشان واگذار می شود و(نقش والدین را) تا حد تأیید نهایی تقلیل می دهند. در حالی که در گذشته عمدتاً خانواده ها مبادرت بدین کار می کردند. در واقع در حال حاضر روی آوردن جوانان به ازدواج با فشار اجتماعی کمتر از سوی خانواده ها و نیز اختیار بیشتر خود آنها همراه است.
این کاسته شدن در الزام موجب به تأخیر افتادن سن ازدواج می شود. از طرفی دور ماندن جوانان از خانواده ، زندگی در شهر و یا کشورهای خارجی و تحصیلات، به این تأخیر دامن می زند و بر تعداد افراد مجرد در جامعه افزوده می گردد.
? – تأیید یا عدم تأیید اجتماعی در ازدواج
نکته دیگر این که مفهوم واقعی ازدواج ،پذیرش یک پایگاه جدید است. پایگاهی با مجموعه جدیدی از امتیازات و الزامات و نیز پذیرفته شدن از سوی افراد جامعه. این پذیرش از طریق نوعی تأیید اجتماعی به نام شعائر و مراسم ازدواج انجام می گیرد. مراسم ازدواج و سنت های مرتبط با آن در حقیقت ابزاری اند که این نقش را علنی می سازند و درباره آن تبلیغ می کنند. هم از این حیث که دو فرد در حال سرگیری ازدواج با یکدیگر هستند تا آنها را به جامعه معرفی کند و از حیث دیگر عده ای را به تدریج جامعه پذیر نماید تا آماده پذیرش این نقش در جامعه شوند. بنابراین در واقع شاید در وهله اول، ازدواج را بتوان موضوعی فردی دانست ولی واقعیت ازدواج در عین این که بین دو فرد صورت می گیرد می بایست مورد تصویب و تأیید جامعه قرار گیرد.
در این باره «کلود لوی اشتروس» معتقد است که «ازدواج برخورد دراماتیک طبیعت با فرهنگ است» به عبارتی جامعه می کوشد تا نیاز زیستی انسان را مهار کند و بدان برچسب فرهنگ بزند و از طریق مراسم مختلف آن را تنظیم نماید. در این راستا تأیید اجتماعی جامعه به همراه مراسم ازدواج هنجارهایی را برای فرد در نظر می گیرد تا از این طریق زمینه پذیرش زندگی آنها را فراهم کند.
نکته مهم آن است که جوانان در رعایت هنجارهای مرتبط با مراسم و جشن های ازدواج با تفریط و ابهام روبه رو شده اند و یا برای گریز از آن به هنجارگرایی فردی دست می زنند. تغییر در معیارها و ارزش های خانواده موجب گردیده است افراد در طیف وسیعی از مراسم و جشن های ازدواج روستایی، شهری و مدرن گرفتار آیند که خود انتظارات متفاوتی را از سوی طرفین طلب می کند. بنابراین وجود جشن های اجتماعی زیاد، متفاوت و در برخی موارد متناقض و رعایت آنها از سوی جوانان، ازدواج را با تأخیر روبه رو می سازد که در قالب ایرادات و اشکالات خانواده ها خود را نشان می دهد که رعایت هر یک از آنها زوجین را متحمل هزینه های فراوانی می نماید.
? – حمایت یا عدم حمایت اجتماعی در ازدواج
در زمینه انجام ازدواج اگر پشتیبانی و حمایت خانواده از لحاظ فکری و اقتصادی صورت نگیرد بر تعداد افراد مجرد در جامعه افزوده می شود. به عبارتی هر چه هزینه های حمایت اجتماعی خانواده در قالب کمک هایی چون : فراهم آوردن زمینه های ازدواج، همسریابی، رفتن به مراسم خواستگاری و پا پیش نهادن و … از سوی والدین و دیگر اعضای خانواده، بیشتر باشد فرآیند همسر گزینی زودتر و راحت تر صورت می گیرد؛ در حالی که به نظر می رسد در برخی موارد هر چه اقدام به ازدواج به صورت فردی و برخلاف نظر خانواده ها صورت گیرد، شخص می بایست هزینه اقتصادی بیشتری را از قبیل دادن مهریه بالا، گرفتن مراسم و جشن های فراوان در جهت جبران حمایت های خانوادگی قبول کند. در بعضی از موارد می توان گفت واگذاری بعضی از چنین حمایت هایی به سایر مؤسسات آموزشی و اقتصادی ،عقب نشینی خانواده را در انجام این وظایف میسر نموده است. مانند جشن های ازدواج دانشجویی که به شیوه های حمایت های تشویقی، ترغیبی، مالی و حتی مشاوره ی همسریابی توسط برخی مؤسسات آموزشی و دانشگاهی به خاطر فقدان یا غیبت چنین کارکردی از خانواده است که پذیرای چنین غرامتی شده اند.
پس در این باره می توان نتیجه گرفت هر چه خانواده فرزندان خود را از حمایت های اجتماعی محروم سازد می بایست منتظر به عقب افتادن ازدواج آنها باشد و فرزندشان از لحاظ اقتصادی با مشکل روبه رو شود.در پایان می توان نتیجه گرفت تغییرات در ساختار و کارکرد خانواده ها در جامعه ما موجب گردید که در طول مرحله گذار یک سری از کارکردهای خود را از دست بدهد و به نهادهای دیگر بسپارد. در اینجاست که نباید دیگر انتظار داستان هایی را داشت که عقد دختر و پسرعموها را در آسمان می بندند، دیگر «خون بس» کارآمد نیست، مراسم خواستگاری مبتنی بر طایفه و اقوام نمی باشد؛ بلکه عواملی چون تحصیلات، استقلال مالی و فکری و باز شدن فضاهای اجتماعی و خانوادگی موجب شده است که اکثر ازدواج ها با تأخیر فراوان و به صورت مستقل باشد، دختران در زمان ازدواج بیشتر از پسران تحصیلات داشته باشند، پسرانی با پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایین با دخترانی در طبقه اجتماعی بالا ازدواج کنند و … اینها همه مؤید به هم ریختگی در نوعی از معیارهای همسر گزینی در جامعه است که نه راه بازگشت به معیارهای سنتی وجود دارد و نه معیارهای مناسبی با توجه به این وضعیت جدید قابل شناسایی هستند.
ولی امید است در این به هم ریختگی و ابهام در معیارهای همسرگزینی، راهی برای خروج از این بحران پیدا شود تا در آینده سامان هنجاری ازدواج شکل نوینی به خود گیرد و از شدت آسیب های اجتماعی ناشی از تأخیر سنی ازدواج در جامعه بکاهد
“از دیدگاه روانشناسان خانواده ; می توان ملاک های ازدواج های موفق یا خوشبخت را چنین خلاصه کرد :
?ـ برخورداری از علاقه های مشترک ;
?ـ داشتن فعالیت های مشترک یا سرگرمی های مشترک ;
?ـ اظهار محبت نسبت به همدیگر ;
?ـ اعتماد داشتن به یکدیگر ;
?ـ رد نکردن یا کمتر رد کردن انتخاب همدیگر ;
?ـ موفقیت در فرج کردن یا تفریح روابط جنسی و دوستی ها .
همین روانشناسان عوامل مساعد برای هم سلیقه و هم ذوق بودن در زناشوئی را چنین مطرح می کنند :
?ـ زن و شوهر از زمینه های خانوادگی همسانی برخوردار باشند ;
?ـ هر دو از تربیت خوب و کافی برخوردار باشند ;
?ـ هر دو دارای ایمان دینی باشند ;
?ـ رغبت های مشترکی داشته باشند ;
?ـ دوستان و آشنایان همدیگر را محترم بشمارند ;
?ـ قبلاً ازدواج نکرده باشند ;
?ـ هر دو از دوران کودکی ونوجوانی سالمی برخوردار بوده باشند ;
?ـ والدین یکدیگر را محترم بشمارند ;
?ـ احترام به والدین پدر و مادرشان را به فرزندان بیاموزند .
با توجه به نکات مذکور می توان برای پیشگیری از پیدایش روز افزون طلاق یا جدایی های گوناگون میان همسران پیشنهاد زیر را مورد توجه قرار داد :
?ـ ضروری کردن آموزش های خانواده ها پیش از ازدواج و در دوران زندگی همسری ;
?ـ انتخاب معلمان موفق در امر تشکیل خانواده برای آموزش مذکور ;
?ـ تربیت خانوادگی در همه مقاطع تحصیلی حتی در دوره های عالی ;
?ـ ارائه نمایش خانواده های موفق و مطلوب به جای خانواده های ناموفق در صدا و سیما ;
?ـ آموزش درست جنسی و جامعه شناسی از لحاظ زیست شناسی ; روانشناختی و جامعه شناسی در دوران نوجوانی و جوانی ;
?ـ استفاده از همسران الگو ( همسر و والدین الگو ) در کلاس آموزش خانواده .
“در عصر کنونی که مساوات میان حقوق زن و مرد جایگاه خاصی پیدا کرده است، برخورد مؤدبانه با خانم ها، به شیوه ای که موجب ناراحتی آنها نشود، اندکی دشوار است. به طور حتم به خوبی مستحضر هستید که ذهن خانم ها به تکامل ذهن آقایون می باشد و شایستگی مورد احترام قرار گرفتن را دارا می باشند. متاسفانه عبارت “حقوق خانم ها و آقایون با یکدیگر مساوی است” این تصور را در ذهن برخی از مردها ایجاد می کند که باید با نامزد خود مانند یک مرد رفتار کنند. درست است که او توانایی های یک آقا را در بر دارد اما به هر حال یک خانم است.
در یک چنین بلوایی، استفاده کمی از جوانمردی های قدیم می تواند این احساس را در خانم ایجاد کند که برای شما جایگاه ویژه ای دارد. لازم نیست به جزئیات قضیه توجه بیش از اندازه ای داشته باشید و یا مثلاً به نحوه دست دادن و معرفی او به سایرین، بیش از پیش توجه کند؛ چند حرکت کوچک نجیبانه و آقامنشانه به راحتی می تواند شما را از سایر مردهایی که فقط آروغ می زنند و هیچ کار دیگری بلد نیستند، جدا کند. در این قسمت ? حرکت مختلف ذکر شده که به وسیله آن می توانید خودتان را مانند “یک آقای با شخصیت” جلوه دهید، اما سعی کنید در ابراز آنها زیاده روی نکنید. با اعتماد به نفس کامل آنها را انجام دهید تا وانمود کنید جزء اخلاق همیشگیتان هستند. این شگردها بسیار جالب بوده و کاری می کند که به همسرتان احساس شاهزاده خانم بودن دست بدهد. هیچ کار بهتری از اینها پیدا نمی شود.
بدی هوا را تحمل کنید
اگر هوا سرد باشد و کاملاً مشخص باشد که او سردش شده، ژاکتتان را در آورید و به او بدهید. اگر باران می بارد، چتر را برایش نگه دارید. اگر زمین یخ زده و یا آب باران همه جا را فرا گرفته، نقش یک پیش خدمت را بازی کنید، کنار خیابان بروید و برای او ماشین بگیرید.
شاید این امور به نظرتان کمی قدیمی و کلیشه ای بیاید، اما مطمئن باشید که تفاوت زیادی ایجاد می کند و برای او از ارزش بسیار بالایی برخوردار می باشد. این امر نشان می دهد که شما برای ایجاد آرامش برای او حاضرید به هر کاری دست بزنید و احساساتش برای شما از اهمیت بالایی برخوردار هستند. تمام این موارد نشان دهنده شخصیت شما هستند و شما را شجاع و نیرومند نشان می دهند.
در خارج از پیاده رو راه بروید
زمانیکه با او در حال راه رفتن هستید، سعی کنید خودتان از قسمتی که نزدیک به خیابان است، حرکت کنید. کمتر کسی را پیدا می کنید که به این نکته دقت کند و آنرا رعایت نماید به همین دلیل زمانیکه آنرا انجام می دهید، خیلی بیشتر مورد توجه همسرتان قرار خواهد گرفت. این کار خیلی زیباست چراکه آبی که درون گودال هاست، توسط ماشین ها به او پاشیده نمی شود، و از خطرات احتمالی ترافیک نیز در امان میماند. از همه این حرف ها گذشته، این عمل نشان دهنده مردانگی شماست. در عین حال احساس امنیت به او دست می دهد و همانطور که می دانید این احساس یکی از بهترین احساسات برای خانم هاست.
دنبال او بروید
دنبال او رفتن، با رساندن او به خانه فرق می کند. هنگامی که به او پیشنهاد می کنید که به دنبالش بروید، اصلاً تصور نمی کند که قصد دارید به خانه اش بروید و در نهایت وارد خانه شوید. او تصور می کند که شما خیلی پاک و معصوم هستید به همین دلیل هیچ گاه پیشنهادتان را رد نمی کند. بدون اینکه بخواهد جبهه گیری کند، این احساس به او دست می دهد که برای شما اهمیت دارد. این مردانگی خالص است. یک امتیاز دیگر این کار آن است که دیگر مجبور نیستید در انظار عمومی و جایی که همه چشم ها بر روی شما متمرکز شده با هم ملاقات داشته و سلام و احوالپرسی نمایید و همه این کارها در یک محیط کاملاً خصوصی انجام می شود.
مطمئن شوید که او سالم به خانه رسیده
شما همیشه باید به او پیشنهاد کنید که پیاده یا ماشین و یا تاکسی او را تا منزل برسانید. اگر او را به حال خودش وا بگذارید به نظر می رسد که برایش اهمیت قائل نیستید، و یا احتمالا فرد خود محوری هستید. به طریقه رفت و آمد او دقت کنید و در این زمینه توجه لازم را مبذول فرمایید. اگر او تمایلی نداشت که شما او را تا درب منزلش همراهی کنید، برایش تاکسی بگیرید، سوارش کنید، و هزینه آنرا نیز پرداخت نمایید.
از ماشین پیاده شوید
اگر شما با اتومبیل شخصی او را به خانه اش رساندید، زمان خداحافظی از ماشین پیاده شوید. درب خودرو را برای او باز کنید و آنجا با هم خداحافظی کنید. اما تا زمانیکه از شما دعوت نکرده، داخل خانه نشوید. این کار بیش از اندازه گستاخانه است. ممکن است که او تصور کند شما به دنبال چیز دیگری هستید.
در عین حال، پیاده شدن از ماشین هنگام خداحافظی به او اطمینان می دهد که شما قصد دارید تا شب را در منزل خودتان بگذرانید. همچنین این امر سبب می شود که او احساس کند فرد مهمی است. البته خداحافظی شما ممکن است به بغل، بوسه، و یا دست دادن هم ختم شود البته بیشتر بستگی به این امر دارد که شما بعد از ظهرتان را چگونه گذرانده اید.
درب را باز کنید
یک قانون تقریباً همه گیر همیشه به ما امر می کند که در را برای کسانیکه نزدیک به ما هستند، به ویژه سالمندان باز نگه داریم. این کار در مقابل نامزدتان به طور اخص نشان دهنده کلاس اجتماعی شماست. مانند تمام کارهای جوانمردانه دیگر، نباید بیش از اندازه این امر را به صورت نمایشی انجام دهید و همه را متوجه آن کنید. به عبارت دیگر نباید خیلی پیش از اینکه او به در برسد در را باز نگه دارید و یا اگر شخص دیگری در را باز نگه داشته بود، به زور در را از او نگیرید. این حرکت را کاملا عادی و غیر جدی نشان دهید. هر چه این کارها را طبیعی تر انجام دهید، در نظر خانم ها جذاب تر به نظر میرسید.
او را به دیگران معرفی کنید
حتی اگر در وسط خیابان به یکی از آشنایانتان برخورد کردید، نامزدتان را به او معرفی کنید. اگر مشغول صحبت با آشنایی که در خیابان ملاقات کرده اید بشوید و همسرتان مجبور شود که در گوشه ای تنها بایستد، احساس خوبی پیدا نمی کند. حتی ممکن است تصور کند شما از او خوشتان نمی آید و آنقدرها برایتان مهم نیست که به طرف مقابل معرفی نشده. یک لحظه وقت بگذارید و نام او را به طرف مقابل بگویید. به این طریق او فکر می کند که خودش نیز در گفتگوی شما شرکت دارد، حتی اگر هیچ چیز به زبان نیاورد.
اما اگر به هر دلیل تمایلی به معرفی او به طرف مقابل نداشتید، مثلا دل خوشی از نفر سوم نداشتید و دوست داشتید که هر چه زودتر از شر او خلاص شوید، به محض اینکه او جمع دو نفره شما ترک گفت، موضوع را برایش تشریح کنید و عذر خواهی هم فراموش نشود. این کار فرای آقامنشی است و یک کار فوق العاده مؤدبانه به شمار میرود.
او را با جوانمردی جذب کنید
اگر جزء افرادی هستید که تجربه زیادی در قرارهای ملاقات ندارید و همیشه خام و ناشیانه رفتار می کنید، این موارد می توانند به شما کمک کنند؛ فقط باید مطمئن شوید که آنها را با خونسردی کامل انجام داده و خودتان را عادی نشان دهید. با رعایت این موارد در قرار ملاقات بعدی مطمئناً به نتایج خیلی بهتری دست پیدا می کنی
ازدواج از دیدگاه قرآن
قرآن، کتاب هدایت و سعادت بشری و منبع شایستهای برای درک مفاهیم و مسایل ازدواج است. بر خلاف دیگر کتابهای مقدس که رهبانیت و تجرد را مقدس میشمارند یا آزادی و بیبند و باری در اخلاق جنسی را پیشنهاد میکنند، قرآن راه میانه را برگزیده است. خداوند متعال میفرماید:
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ؛ و به آنچه خدایت داده است، برای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و هم چنان که خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن و در زمین فساد مجوی، زیرا خدا، فسادگران را دوست نمیدارد.[1]
بر اساس همان قاعده کلی ـ وابستگی دیدگاه هر دین و ملتی درباره ازدواج به دیدگاه آن دربارهی زن ـ هرگاه در جامعهای زن جایگاه حقیقی خود را به دست آورده، ازدواج نیز از اهمیت فراوانی برخوردار شده است. بر عکس، هرگاه در جامعهای، انسانیتی برای زن فرض نشود و تنها مانند کالای قابل خرید و فروش بدان بنگرند، میتوان حدس زد که جایگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود. نمونه آن را در گفتارهای پیشین دیدیم.
بنابراین، در آغاز بحث، دیدگاه قرآن و اسلام را نسبت به زن بررسی میکنیم:
افت تحصیلی
مقدمه
شکست تحصیلی با افت تحصیلی پدیده جدیدی نیست . این مسئله از بدو پیدایی نظام آموزشی رسمی و اجباری بروز کرده و همواره تاملات و تحقیقات زیادی نیز بر روی آن انجام گرفته است و می گیرد . ارزیابی آن معمولا تنها در مقایسه با سطح معینی از دانش که توسط نظام آموزشی تعیین شده انجام می شود . در یک تعریف ساده شکست تحصیلی یا افت تحصیلی شکستی است که در تصور نظام آموزشی در دستیابی موثر به اهداف و برنامه های آموزشی حاصل می شود . به بیانی دیگر عدم موفقیت فراگیران در دستیابی به حداقل معیارهایی که به وسیله نظام آموزشی در نظر گرفته شده است . این نوع شکست ، معمولا به مردودی یا به ترک تحصیل زودرس می انجامد . [1] البته تساوی در استفاده از فرصت های آموزشی همیشه به معنای بهره برداری مساوی از آموزش و پرورش ارائه شده در مدرسه به پایان رساندن یک دوره آموزشی نیست و نظام های آموزشی موجود با آنکه اهداف بشر دوستانه دارند کمتر می توانند در رفع تبعیضات اجتماعی موفق شوند .
گفتنی است که اصطلاح افت تحصیلی ریشه در واژگان اقتصادی دارد و معمولا هم در سطح کلان توسط نظام آموزشی و به منظور برنامه ریزی و سرمایه گذاری ، از آن استفاده می گردد . لذا به کارگیر آن در ارزیابی آموزشی و تربیتی مدرسه ای چندان مناسب نیست و به جای آن بهتر است اصطلاح شکست تربیتی را به کار برد چرا که در این صورت ضمن تاکید بر مسئولیت فراگیر ، سایر عوامل موثر در کیفیت تحصیلی فراگیر را نیز می توان نقد و بررسی کرد . این که گفته می شود کاربرد اصطلاح افت یا اتلاف در آموزش و پرورش از زبان اقتصاددانان گرفته شده است به خاطر این است که اغلب آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه می کنند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه ای را که باید به محصول هایی تبدیل می شد تلف نموده و نتیجه مطلوب مورد انتظار را به بار نیاورده است . [2]
تکامل عشق
عشـق مـیـان دو فـرد طــی چنـــدین مرحله متفاوت تکامل می یـابد که به مـنـظور بــقای عشق هر کدام ازاین مراحل اهمیت خاص خود را دارا میباشد .
این مراحل شامل:
مجذوب شدن، دلربایی، هوس (اشتیاق مفرط)، صمیمیت و تعهد است:
اختلاف سن مناسب برای عروس و دامادها !
نتایج این تحقیقات نشان می دهد برای زنان بهتر است با مردانی ازدواج کنند که حداکثر 8 تا 9 سال از آنها بزرگتر و یا در نهایت دو تا سه سال از آنها کوچکتر باشد. این اختلاف سنی تا حد چشمگیری پدیده طلاق را کاهش می دهد. در حقیقت مردانی که سن آنها از همسران خود بسیار کمتر و یا بسیار بیشتر است شوهران خوبی نیستند.
دانشمندان استرالیایی با بررسی بیش از دو هزار زوج دریافتند شوهران باید حداکثر دو تا سه سال کوچکتر و یا هشت تا 9 سال از همسران خود بزرگتر باشند.
مردانی که سن آنها از همسران خود بسیار کمتر و یا بسیار بیشتر است شوهران خوبی نیستند.
به گزارش خبرگزاری مهر، محققان دانشگاه ملی استرالیا با مطالعه بر روی حدود دو هزار و 500 زوج استرالیایی خوشبخت و بدبخت به مدت 6 سال بین سالهای 2001 تا 2007 فاکتورهای سازگاری و بحران در روابط زناشویی را مورد بررسی قرار دادند. یکی از این فاکتورها «سن» است که در یک ازدواج خوب از اهمیت بالایی برخوردار است.
نتایج این تحقیقات نشان می دهد برای زنان بهتر است با مردانی ازدواج کنند که حداکثر 8 تا 9 سال از آنها بزرگتر و یا در نهایت دو تا سه سال از آنها کوچکتر باشد. این اختلاف سنی تا حد چشمگیری پدیده طلاق را کاهش می دهد. در حقیقت مردانی که سن آنها از همسران خود بسیار کمتر و یا بسیار بیشتر است شوهران خوبی نیستند.
براساس گزارش سیدنی مورنینگ هرالد، به گفته این دانشمندان، فاکتور سن بیش از سایر فاکتورها از قبیل سطح فرهنگی و یا ریشه های جغرافیایی در ایجاد حس مشترک میان زن و شوهر نقش دارد. همسن بودن به این معنا است که زن و شوهر هر دو از دلبستگیهای مشابهی در موسیقی، سیاست و مسائل مروبط به یک نسل برخوردارند به طوری که 17 درصد از جدایی ها در مواردی اتفاق می افتد که این اشتراکات وجود ندارند.